اگر خوب دقت کنید متوجه خواهید شد که وقتی غذاهای بسیار شیرین و دارای کربوهیدرات زیاد میخورید، این حالت خواب آلودگی و سستی بیشتر خواهد شد.
مشرق: خیلی از ما یا بهتر بگوییم همهٔ ما بعد از غذا خوردن به خصوص بعد از وعده ناهار خواب آلود میشویم و اگر سر کار ناهار بخوریم دلمان میخواهد دور از چشم همکاران و صد البته رییس چرتی کوتاه بزنیم! در این ساعات که معمولاً بین یک تا دوی عصر است، کار کردن برایمان سختتر میشود و ممکن است در کارمان اشتباه کنیم. گاهی اوقات این خواب آلودگی به قدری زیاد است که حتی نمیتوانیم چشمان خود را باز نگه داریم و آرزو میکنیم کاش کنار اتاق کارمان تختخوابی هم بود و اجازه داشتیم بدون دردسر و ترس از توبیخ رییس نیم ساعتی چرت بزنیم. البته این خواب آلودگی با احساس ترس و گناه هم آمیخته میشود.
از این میترسیم که مبادا مدیرمان ناگهان درون اتاق سَرَک بکشد و ما را ببیند که سخت خمیازه میکشیم و آب از چشمانمان راه افتاده است یا بدتر از آن، اینکه ممکن است در کارمان اشتباه کنیم و از این احتمال احساس گناه میکنیم. به عبارتی در این ساعات پایانی کار که معمولاً تا ساعت چهار یا پنج عصر طول میکشد، مدام به ساعت نگاه میکنیم و منتظر هستیم که ساعات کاریمان تمام شود و از این حالت خلاص شویم.
علت واقعی خواب آلودگی بعد از ناهار چیست؟
۱- غذای چرب و سنگین و کاهش اکسیژن خون
متأسفانه بیشتر ما در وعده ناهار غذاهای سنگین و چرب میخوریم که حجم آن هم کم نیست. به همین علت وقتی این غذاها وارد روده میشوند، خون بیشتری روانه این قسمت از بدن میشود تا این همه مواد غذایی سنگین را هضم کند. به طور طبیعی پس از اینکه خون بیشتری وارد دستگاه گوارش و رودهها میگردد، از حجم خونی که به مغز وارد میشود کاسته خواهد شد و به همین جهت میزان اکسیژن در مغز پایین خواهد آمد و همین باعث میشود احساس خستگی کنیم.
۲- تغییرات در PH خون
در طی فرآیند هضم غذا اسید بیشتری در خون ترشح میشود که PH خون را تغییر داده آن را آلکالین میکند. همین آلکالینه شدن خون هم میتواند باعث خواب آلود شدن ما شود. اگر خوب دقت کنید متوجه خواهید شد که وقتی غذاهای بسیار شیرین و دارای کربوهیدرات زیاد میخورید، این حالت خواب آلودگی و سُستی بیشتر خواهد شد.
این غذاها قند خون را به یکباره بالا میبرند و همین باعث میشود که پانکراس (لوزالمعده) مقدار زیادی انسولین ترشح کند. این مقدار فراوان انسولین، پروتئینی به نام «تریپتوفان» را به سوی مغز میراند و این ماده در مغز به سروتونین تبدیل میشود. این مادهٔ شیمیایی که مسئولیت رساندن پیامهای عصبی از یک سلول عصبی به دیگری را بر عهده دارد، در شکلگیری فرآیند خواب هم نقش مهمی ایفا میکند. وقتی میزان این ماده در مغز افزایش مییابد، ما خواب آلود میشویم.
چه کنیم که بعد از غذا خوردن خوابمان نگیرد؟
* یک پیاده روی کوتاه پس از ناهار به کاهش این خواب آلودگی و سُستی کمک میکند. این کار جریان خون را در بدن افزایش میدهد که سطح قند خون را محدود میکند و میزان انسولین خون را نیز پایین نگه میدارد.
* یک راه حل مفید دیگر این است که مراقب غذا خوردن خود باشید. از خوردن غذاهایی مانند سیب زمینی، برنج، نان به مقدار زیاد یا پاستا به عنوان ناهار و همچنین از خوردن دسرهای دارای قندهای ساده مانند شیرینی، شکلات و بستنی خودداری کنید. این خوراکیها دارای قندهای ساده هستند که خوردنشان با بالا بردن ناگهانی قند خون موجب ترشح زیاد انسولین در خون، افزایش میزان ترشح سروتونین در مغز و در نهایت خواب آلودگی شما میشود.
* در وعده ناهار کمتر غذا بخورید. صبحانهای حاوی غذاهای پرپروتئین بخورید و به عنوان میانوعده یک خوراکی سبک و مفید مانند میوه یا ماست کم چرب میل کنید و وعده ناهار را مختصر صرف کنید. با این کار سطح قند خون متعادل میماند و از ترشح بیش از حد انسولین جلوگیری خواهد شد.
اگر خوب دقت کنید متوجه خواهید شد که وقتی غذاهای بسیار شیرین و دارای کربوهیدرات زیاد میخورید، این حالت خواب آلودگی و سُستی بیشتر خواهد شد
* نوشیدنیهای کافئیندار کمتر بنوشید. اکثر ما پس از ناهار یک فنجان چای یا قهوه مینوشیم تا به گمان خود سرحال بیاییم، شاید تعجب کنید ولی در واقع این نوشیدنیها فقط برای مدت کوتاهی ما را سرحال میآورند و اندکی بعد دوباره همان رخوت و سُستی به سراغمان خواهد آمد. برخی افراد هم به نوشیدن چای یا قهوه معتاد میشوند و بدون نوشیدن آن پس از ناهار همچنان چرت میزنند و گاهی ممکن است پشت میز کار یا حین رانندگی خوابشان ببرد. به جای نوشیدن چای یا قهوه میتوانید چای سبز بنوشید که هم کافئین کمتری دارد و هم به آن معتاد نخواهید شد.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
* در حالت عادی خواب آلودگی بعد از غذا خوردن طبیعی است، ولی اگر دیدید که با این خوابآلودگی اسهال هم دارید و نفخ کردهاید دقت کنید، چون ممکن است نشانهای از آلرژی غذایی یا عدم تحمل به یکی از مواد موجود در غذا باشد.
* گاهی اوقات هم نشاندهنده مشکلاتی است که ممکن است همراه با ترشح انسولین در بدنتان ایجاد شود. این اختلال میتواند با حس گیجی، سردرد و احساس ضعف خودش را نشان دهد.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
گریه باعث می شواد مواد سمی که در پی استرس در بدن تجمع می کنند از بدن دفع شود، اشک ها نیز سطح منگز بدن را کاهش می دهند، همچنین بر روی خلق و خو تاثیر مستقیم دارند.
هنگامیکه فرد دچار استرس هیجانی می شود مغز و بدن شروع به تولید ترکیبات شیمیایی و هورمون های خاص می کنند که گریه باعث می شود این ترکیبات شیمیایی زاید که نیازی به آنها نیست از بدن خارج شوند.
گریه باعث می شواد مواد سمی که در پی استرس در بدن تجمع می کنند از بدن دفع شود، اشک ها نیز سطح منگز بدن را کاهش می دهند، همچنین بر روی خلق و خو تاثیر مستقیم دارند.
بنابراین گزارش غلظت منگز اشک ۳۰ برابر بیشتر از منگنز موجود در خون است گریه مانند ادرار و تعریق باعث حذف مواد سمی و زائد بدن و آزادسازی آندورفین ها در خون و بهبود خلق و خو و تسکین درد می شوند.
انسان پس از گریه کردن از لحاظ جسمی و روانی احساس بهتری پیدا می کند.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
زنبور نر که معمولا وظیفهاش بارور کردن ملکه است، به علت نداشتن نیش، توانایی جمعآوری شهد و گرده را ندارد و تنها ۲۴ روز زنده میماند.
اگر شاید شما هم از آن دسته افرادی هستید که حداقل یک بار توسط زنبور گزیده شدید باید بدانید که تمام زنبورهایی که در یک کندو زندگی میکنند توانایی نیش زدن را ندارند بلکه تنها زنبورهای کارگر هستند که نیش میزنند و پس از این اقدام میمیرند.
اگردرد ناشی از گزیدگی حواسی برای شما گذاشته باشد و دقت کرده باشید متوجه شدهاید که معمولا بیشتر زنبورها بعد از نیش زدن میمیرند.
در یک کندو ملکه، زنبورهای نر و کارگر در کنار هم زندگی میکنند و هر کدام وظایف متفاوتی را در کندو برعهده دارند.
ملکه که مادر تمام زنبورهای کندو است، مهمترین وظیفهاش تخمگذاری است. خرطوم ملکه توانایی جمعآوری شهد گلها را ندارد و به طور طبیعی بیش از پنج سال میتواند زندگی کند.
زنبور نر که معمولا وظیفهاش بارور کردن ملکه است، به علت نداشتن نیش، توانایی جمعآوری شهد و گرده را ندارد و تنها ۲۴ روز زنده میماند.
زنبورهای کارگر که همگی ماده هستند، بیشترین جمعیت کندو را تشکیل میدهند و کار آنها جمعآوری شهد و گرده گلها و در نهایت تولید عسل است.
در این میان باید گفت تمام زنبورهایی که در یک کندو زندگی میکنند توانایی نیش زدن را ندارند و تنها زنبورهای کارگر هستند که نیش میزنند و پس از نیشزدن میمیرند.
مرگ این زنبورها بعد از نیشزدن به دلیل نوع نیش آنهاست. نیش زنبورهای کارگر خاردار است، به این معنی که پس از نیش زدن و ورود زهر به بدن موجوداتی که ساختار گوشتی دارند، نیش درمحل گزش گیر میکند و زنبور تمام تلاش خود را برای بیرون آوردن نیش خود میکند که این تلاش با پاره شدن شکم، در نهایت منجر به مرگ زنبور پس از چند دقیقه بعد از گزش میشود.
این درحالی است که ملکه و سایر زنبورهای کندو به علت داشتن نیش بسیار نرم و انعطافپذیر پس از نیش زدن نمیمیرند و این ویژگی، این قابلیت را به این زنبورها میدهد تا بصورت پیاپی از نیش خود استفاده کنند، بدون آنکه نیش آنها در محل مورد گزش گیر کند.
نکته قابل ذکر اینکه علت قرمزی و سوزش در محل گزیدگی مربوط به اسید فرمیک موجود در زهر زنبور است که این اسید در گیاه گزنه نیز وجود دارد.
موضوعات مرتبط: موضوعات علمي...
بسیاری از مطالعات نشان داده است که روابط اجتماعی خوب، خنده زیاد و یک زندگی گروهی فعال و سالم، افراد را سالمتر کرده و عمر آنها را بیشتر میکند.
آیا تاکنون از خودتان پرسیدهاید که رازهای سلامتی و طول عمر در سالمترین افرادی که معمولا تا ۱۰۰ سالگی عمر میکنند، چیست؟
آمارها نشان میدهد که این افراد معمولا با خطر ابتلا به امراض قلبی مواجه نمیشوند. همچنین در این افراد احتمال ابتلا به سرطانهای سینه و پروستات ۸۰ درصد و احتمال بروز سرطانهای روده یا تخمدان نیز ۵۰ درصد کمتر از دیگر مردم است اما راز پنهان این مصونیت چیست؟
احتمالا شما هم برخی از این اسرار را میدانید اما در این مقاله به مهمترین آنها اشاره شده تا با یادآوری آنها، انگیزه بیشتری برای بکار بستن این اسرار در زندگی خود، پیدا کنید و در نهایت از سلامتی کامل جسمی و روانی لذت ببرید. این اسرار عبارتند از:
۱- مثبت اندیشی؛ سالمترین افراد این باور قدیمی را حفظ کردهاند که همه کارها و امور در این دنیا به بهترین شکل ممکن پیش میروند و همه چیز در این عالم در سرجای خود قرار دارد. بنابراین با این نگرش مثبت، دیگر نیازی به نگران بودن نیست. این راز «شماره یک» در سلامتی است.
۲ -برقراری روابط اجتماعی سالم؛ این افراد اغلب با دوستان و خانوادههای خود کنار هم جمع میشوند و به سرگرمی، شوخی و گفتوگو میپردازند. آنها در این شرایط از حمایت گروهی بهرهمند میشوند و از اجتماعی بودن لذت میبرند. بسیاری از مطالعات نشان داده است که روابط اجتماعی خوب، خنده زیاد و یک زندگی گروهی فعال و سالم، افراد را سالمتر کرده و عمر آنها را بیشتر میکند.
۳- یک رژیم غذایی سالم؛ این مورد قطعا یک راز نیست بلکه یک توصیه همیشگی است که با وجود اهمیت زیاد، اغلب ما از آن غفلت میکنیم. سالمترین افراد هر روز یک رژیم غذایی سالم، ساده و سبک را دنبال میکنند. آنها عمدتا میوه و سبزی میخورند که سرشار از آنتی اکسیدانها هستند و همچنین ماهی میخورند که یک منبع غنی از اسیدهای چرب امگا -۳ محسوب میشود. بعلاوه رژیم غذایی این افراد حاوی کالری پایین است. رژیم غذایی کم کالری نقش مهمی در حفظ سلامت و افزایش طول عمر دارد.
۴- تحرک و فعالیت بدنی دائمی؛ اشخاص سالم اگرچه به آرامی کار و زندگی میکنند و استرس کمی هم دارند اما با این حال تحرک بدنی زیادی دارند. البته این تحرک شامل ورزش سنگین نمیشود بلکه عبارت از پیادهروی، باغداری و یا هنرهای رزمی سنتی است.
۵- سیگار و الکل را فراموش کنید؛ افرادی که با وجود سن بالا در بهترین وضعیت سلامتی هستند در طول عمر خود به سراغ هیچ نوع دخانیات یا نوشابههای الکلی نرفتهاند.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
10 اشتباه در وبلاگ نویسی!
اشتباه در وبلاگ نویسی یعنی چه؟ چه كارهایی را نباید كرد تا وبلاگ بهتری داشته باشیم؟ وبلاگ نویسی مانند هزاران پدیده وارداتی دیگر تحت تاثیر سلیقه ایرانی قرار گرفته است. با مروری به وبلاگهای آن سوی آبها و وبلاگهای فارسی میتوانید تفاوتها و تاثیر سلیقه ایرانی را بر وبلاگها مشاهده کنید. بهطور مثال ایرانیها توجه ویژهای به قالب وبلاگ دارند و علاقمند به استفاده از قالبهایی با گرافیک پیچیدهتر هستند در حالیکه در وبلاگهای غربی عموما از قالبها و شمایل سادهتر برای وبلاگ خود استفاده میکنند. حال با نگاهی به وبلاگهای فارسی به چند نکته آزاردهنده که در بین آنها رایج است اشاره خواهم کرد.
1. فونت درشت
برخی فکر میکنند که استفاده از فونت با اندازه درشت برای نوشتن مطالب توجه خواننده را بیشتر جلب میکند. البته این تفکر درستی است اما نه وقتی که همه مطالب وبلاگ با فونتهایی با سایز درشت نوشته شده باشد. خواندن مطالب وبلاگ با فونت درشت مثل خواندن روزنامهای است که همه مطالب آنها با فونتی هم اندازه تیتر صفحه نخست نوشته شده باشد. استفاده از فونتهای با اندازه درشت معمولا نشان از تازه کار بودن نویسنده وبلاگ در دنیای وب و اینترنت است.
2. موزیک در وبلاگ
این دیگر تازه کار و حرفهای ندارد و به هرحال برخی از وبلاگنویسان بر این اعتقاد هستند که خوانندگان وبلاگ ایشان در هنگام خواندن مطالب برای رسیدن به آرامش و آشنایی با سلیقه وبلاگنویس باید آهنگ مورد علاقه او را گوش دهند! بنابراین یک آهنگ شش و هشت را انتخاب میکنند و با کمک دوستان حرفهایتر کاری میکنند که خواننده وبلاگ به محض باز کردن وبلاگ محکوم به شنیدن موسیقی مورد علاقه نویسنده شوند. گاهی هم موسیقی وبلاگ از نوع سنتی یا حماسی، ... انتخاب می شود. اما باور کنید شنیدن ناخواسته موسیقی از هر نوعش همیشه هم جالب نیست، بخصوص وقتی خواننده در ساعت دو بامداد و وقتی همه خوابند در اتاق تاریک نشسته و ناگهان اسپیکر کامپیوتر همه خانواده را به سماع درمیآورد! یا اینکه چند وبلاگ باهم باز شده و هر کدام ساز خود را میزنند یا اینکه خواننده وبلاگ در حال گوش دادن به موسیقی یا رادیوی مورد علاقه خود است، در این حالات موسیقی وبلاگ تنها یک مزاحم آزاردهنده خواهد بود. به خاطر داشته باشید خوانندگان وبلاگ برای خواندن مطالب شما به وبلاگتان میآیند نه شنیدن موسیقی! اگر مایل به نمایش سلیقه خود را در انتخاب موسیقی برای خوانندگان وبلاگتان هستید میتوانید کنترل مدیا پلیر یا لینک مستقیم فایل موسیقی را در وبلاگ قرار دهید تا کاربر به انتخاب خودش به موسیقی گوش فرا دهد.
3. جاوا اسکریپت
شما شاهکارید! جدی میگویم! وقتی وارد وبلاگتان میشوم پنجرهای باز شده با نمایش پیامی به من خوش آمد میگوید و بعد پنجره وقت بخیر باز میشوند گاهی هم اسم پرسیده میشود تازه وقتی هم میخواهم پنجره مرورگر اینترنت را ببندم پنجرهای باز میشود و پیغام میدهد که "کجا ؟ بودی حالا!"، "خداحافظ عزیز" یا "زود رفتی رفیق وای میستادی چایی دوم" ! تازه وقتی وارد وبلاگتان میشوم از زمین و زمان گل میریزد و کلی ستاره هم در مرورگر اینترنت به دنبال نشانگر ماوس هستند در ضمن هزار تا نوشته متحرک هم در بالا و پایین و چپ و راست در حال موج زدن هستند! نگفتم شما شاهکارید! معلومه کارتان خیلی درسته و کلی کامپیوتر بلد هستید! اما راستش من فقط!... فقط آمده بودم آخرین مطالب وبلاگت را بخوانم که آنهم با این همه گلریزان در وبلاگت نشد.
4. نظردهی بی معنا
من عاشق اینکار هستم! اینقدر که به خاطر همین کار مدتی در آسایشگاه به سر بردم! فقط کافیست یک پست در وبلاگم ثبت کنم آنوقت در بخش نظرات هزار تا وبلاگ که حتی مطالب آنها را دنبال نمیکنم یک نظر میگذارم که "وبلاگ خوبی داری به ما هم سر بزن!" البته چون جدیدا این متن خیلی ضایع شده است با کمی تغییر از عباراتی مثل "با نظرت موافقم به من هم سر بزن" یا "وای! چه مطالب جالبی نوشتی، منم به روز کردم به وبلاگم بیا!" استفاده میکنم. اصولا به قول ماکیاولی هدف هرگونه ضایع بازی را توجیه میکند. از قرار صدها نفر مانند آنچه که اشاره شد معتقدند با درج نظرات بی تاثیر و تبلیغاتی و آزار نویسندگان یا خوانندگان دیگر وبلاگها میتوانند برای خود بازدیدکننده کسب کنند.
5. توجه بیش از حد به جنس مخالف
بایستی اعتراف کنم که با خواندن بسیاری از وبلاگها به نظر می رسد که هدف و انگیزه نوشتن وبلاگ توسط نویسنده و مخاطب اصلی آنها تنها یک نفر از جنس مخالف هست یا برخی هم کمی وسعت نظر دارند و دنیا را بزرگتر می بینند و کلا جنس مخالف را هدف قرار می دهند و حالا با توجه به جنسیت نویسنده در حال نمایش روشنفکر بودن، با سواد بودن، دلربا بودن یا متفاوت بودن خود هستند. دوست نازنین! اگر دنبال دوست یا همسر از این طریق هستی از نظر من هیچ مشکلی ندارد ولی خواهشا آدرس چنین وبلاگی را هر هفته برای همه دوستانت نفرست و آنرا به عنوان وبلاگ اصلی خودت معرفی نکن.
6. فحاشی
بعضیها فکر میکنن قرار است علیه هنجارهای جامعه شورش کرده و آنرا تغییر دهند و برای شروع هم از ادب و عفت کلام شروع کرده اند و هر چی فحش در چنته دارند، در مطالب وبلاگ خود جای میدهند. اگر میخواهید بگویید با چیزی مخالف هستند یا از آن متنفر هستند و آنرا به خواننده هم تفهیم کنید لازم نیست از فحشهای رکیک آنهم از آن نوعش استفاده کنید در صورت استفاده از کلمات مناسبتر نیز خوانندگان مخالفت یا تنفر شما را درک خواهند کرد. به خاطر داشته باشید که وبلاگ شما تنها توسط دوستانتان خوانده نمیشود و ممکن است یک نوجوان یا حتی فردی از سر کنجکاوی و در گردش در لینک دیگر وبلاگها یا تصادفی به وبلاگ شما سر بزند و باور کنید در این شرایط مطالب وبلاگ شما میتواند آزار دهنده باشد و حتی ارزش نظرات شما را نیز کم رنگ کند. وبلاگ یک گفتگوی خیابانی با چند دوست نزدیک نیست و استفاده از فحشهای رکیک نه تنها هنجاری را تغییر نمی دهند بلکه تنها چیزی را که عوض میکند نوع برداشت خوانندگان وبلاگ از شخصیت شما خواهد بود.
7. استفاده از تصاویر حجیم
معتقد هستند که هر ایرانی از یک خط اینترنت ADSL با 256 KB پهنای باند برخوردارند. مسلم است که این واقعیت ندارد اما برخی آنقدر از تصاویر با حجمهای بالا در وبلاگ خود استفاده میکنند که تنها میتوان نتیجه گرفت که آنها فکر میکنند خوانندگان آنها به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند. استفاده از تصاویر در مطالب وبلاگ به جذابیت آنها کمک میکند اما لازم است در انتخاب تصاویر (سایز و حجم فایل) دقت کنید. تصاویر زیاد و سنگین باز شدن کامل وبلاگ را به شدت کند میکند در ضمن گاهی هم صفحه کامل نمایش داده نمی شود. استفاده از تصاویر کوچک و کم حجم آنهم در مطالبی که واقعا استفاده از تصاویر آنها را گویاتر میکند نشانی از حرفهای بودن شماست.
8. کپی از نرمافزار ورد مایکروسافت
شاید دیده باشید که وبلاگهایی هستند که فقط شامل متن هستند اما با اینحال بارگذاری و نمایش صفحات آنها کند است. یکی از دلایل اینکار که البته در بین وبلاگنویسان ایرانی نیز رایج است استفاده از نرم افزار Word شرکت مایکروسافت برای نوشتن مطالب و سپس کپی آنها در فرم ورود اطلاعات پنل مدیریت وبلاگ است. مزیت استفاده از این روش حفظ متن نوشته شده در کامپیوتر شخصی، عدم نیاز به آنلاین بودن هنگام تایپ مطالب و دقت بیشتر در ویرایش مطلب است . اما وقتی مطلبی مستقیم از نرم افزار ورد به فرمهای پنل مدیریت وبلاگ وارد میشود کدهای HTML زیادی همراه مطلب منتقل می شوند که بدلیل تبدیل فرمت Word به HTML است. گاهی حجم این کدها از خود مطلب هم بیشتر است. یک روش برای حل مشکل این است که مطالب خود را قبل از انتقال به وبلاگ به نرم افزار notepad ببرید و سپس مجدد از آنجا کپی و به پنل وبلاگ منتقل کنید در پنل برخی سرویسهای وبلاگ مانند بلاگفا دکمه (ایکون) خاصی هم در نوار ابزار برای حل این مشکل قرار دارد و کافیست پس از انتقال از ورد به پنل، مطالب را انتخاب (select) کرده و یکبار این دکمه را بزنید تا محتوای منتقل شده از کدهای بیمورد و زیادی پاکسازی شود.
9. کپیبرداری بیش از حد از وبلاگ دیگران
اگر وبلاگ شما قرار است به عنوان معرف مطالب دیگر وبلاگها باشد مشکلی نیست اما اگر واقعا مایل هستید به عنوان یک وبلاگ نویس و نویسنده به وبلاگ نویسی بپردازید خوب خواهد بود که در استفاده از مطالب دیگر وبلاگها زیادهروی نکنید. خوانندگان واقعی وبلاگ شما به دنبال نظرات و مطالب شما هستند و نه مطالب وبلاگهایی که شما میخوانید. اگر از مطالب دیگر وبلاگها را مناسب برای خوانندگان وبلاگ خود میدانید میتوانید به مطالب آنها لینک دهید.
10. بزرگترین اشتباه، ندید گرفتن پند دیگران
باور کنید این اشتباه خیلی خیلی رایج است. هر چه بگوییم خوب نیست از فونت درشت استفاده کنید، از موسیقی کمتر استفاده کنید، بی خیال افکتهای جاوا اسکریپت در وبلاگتان شوید یا از نظرات بی معنی و تبلیغاتی بپرهیزید ولی برخی گویی گوششان بدهکار نیست هر چه بگوییم آنها کار خودشان را میکنند و جالب آنکه با داشتن یک قالب سنگین صد کیلو بایتی و هزار جور افکت جاوا اسکریپتی و موسیقی آنچنانی در وبلاگ احساس حرفهای بودن هم میکنند.
منبع: میهن وب
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
3385 ماهواره دور زمین می چرخند
با این اوصاف، احتمال برخورد این اجرام کوچک با ماهواره هایی که به دور زمین حرکت می کنند و در نتیجه مخاطرات ناشی از آن ، بسیار است.
بیش از سه هزار ماهواره با سرعت سی و شش هزار کیلومتر در ساعت اطراف کره زمین حرکت می کنند.
حضور ماهواره ها در فضا ضمن آنکه فرصتهای تازه ای را برای کاوش های علمی بوجود آورده، چالشهای جدیدی را نیز سبب شده است.
تعداد زیاد ماهواره ها و فضاپیماهای فعال سبب شده است ، فضا نیز همانند زمین شلوغ شود.
در حال حاضر حدود سه هزار و سیصد و هشتاد و پنج ماهواره به دور زمین می چرخند.
البته از این تعداد فقط یک هزار و شصت و هفت ماهواره فعال هستند.
این ماهواره ها با سرعت سی و شش هزار کیلومتر در ساعت حرکت می کنند.
باتوجه به این سرعت بالا، افتادن حتی یک قطره رنگ روی این ماهواره ها می تواند خسارت شدیدی به انها وارد کند.
براساس براوردهای سازمان هوا-فضای امریکا، ناسا، حدود بیست و دو هزار جرم بزرگتر از ده سانتیمتر در فضا و اطراف زمین معلق هستند.
تعداد اجرامی که قطر آنها یک تا ده سانتیمتر است حدود پانصد هزار مورد است.
با این اوصاف، احتمال برخورد این اجرام کوچک با ماهواره هایی که به دور زمین حرکت می کنند و در نتیجه مخاطرات ناشی از آن ، بسیار است.
عمر متوسط ماهواره ها حدود پانزده سال است.
پژوهشگران تلاش می کنند با استفاده از فناوری های جدید ، مانع از رها شدن لاشه ماهواره هایی در فضا شوند که دوره عمر آنها به پایان می رسد.
اگر این اقدامات صورت نپذیرد، آثار این مشکلات روی کره زمین نیز محسوس خواهد بود.
موضوعات مرتبط: موضوعات علمي...
اسفناج موجب تقویت چشم و افزایش قوه بینایی در افراد میشود، بنابراین مصرف آن در دوران نوجوانی و میانسالی بسیار توصیه میشود.
سلامت نیوز: امروزه مردم بسیاری از کشورهای جهان بهویژه کشورهای آسیایی و اروپایی از اسفناج نه تنها برای عطر و طعم دلنشیناش بلکه به خاطر خواص غذایی و درمانی که دارد در وعدههای غذایی خود بهویژه غذای کودکان و نوجوانانشان استفاده میکنند.
امروزه مردم بسیاری از کشورهای جهان بهویژه کشورهای آسیایی و اروپایی از اسفناج نه تنها برای عطر و طعم دلنشیناش بلکه به خاطر خواص غذایی و درمانی که دارد در وعدههای غذایی خود بهویژه غذای کودکان و نوجوانانشان استفاده میکنند. دکتر رضا حشمت، درمانگر طب سنتی چین برخی از خواص درمانی اسفناج را از دیدگاه طب سنتی چین با ما درمیان میگذارد.
۳ بار در هفته اسفناج بخورید
از دیدگاه طب سنتی چین، اسفناج گیاهی است که طبیعتی خنک و ملین دارد بنابراین مصرف آن در افرادی که دچار اختلال در عملکرد دستگاه گوارش هستند یا با کندی حرکت رودهها مواجهند بسیار ضروری است، زیرا این سبزی مغذی میتواند بهترین دارو برای درمان یبوست بهویژه در افراد میانسال و کهنسال باشد. علاوهبر این اسفناج توسط درمانگران طب سنتی چین بهعنوان یک غذای دارویی در درمان بیماران مبتلا به دیابت و افرادی که دچار خستگی، ضعف و سرگیجه هستند، تجویز میشود.
اسفناج مرهم بیماریهای گوارشی
اسفناج یکی از بهترین غذاهای دارویی برای افرادی است که دچار کمخونی هستند.
درمانگران چینی اسفناج را بهترین مرهم برای بیمارانی میدانند که کمخونی آنها ناشی از خونریزیهای گوارشی است. بهعنوان مثال افراد مبتلا به هموروئید یا بواسیر یا افرادی که مبتلا به خونریزی معده یا زخمهای معده هستند میتوانند اسفناج در سبدغذایی خود قرار دهند. مصرف این سبزی به تنهایی یا در کنار موادغذایی دیگر میتواند تاثیر زیادی در خونسازی و جبران کمخونی ناشی از خونریزیهای گوارشی داشته باشد.
چگونه خواص اسفناج را حفظ کنیم
برای حفظ خواص و مواد مفیدی که در اسفناج وجود دارد هرگز آن را آبپز نکنید. قرار دادن این سبزی هنگام شستوشو درون آب یا پختن آن به وسیله آب، موجب از بین رفتن خواص مفید و ویتامینهای آن میشود. بهترین راهحل آن است که اسفناج را تفت دهید. میتوانید برای این کار از مقدار بسیار اندکی روغن استفاده کنید. ترکیب اسفناج با انواع گوشتهای قرمز در وعده غذایی بهترین و مفیدترین ترکیبهاست زیرا خواص مفید اسفناج در کنار گوشت قرمز بهتر جذب بدن میشود.
در چه شرایطی اسفناج نخوریم
گاهی پیش میآید، بدنمان در شرایطی قرار دارد که مصرف برخی از میوهها و سبزیهای تازه نیز ممکن است برای آن مضر باشد. اسفناج نیز از این امر مستثنا نیست. زمانهایی پیش میآید که باید از مصرف این گیاه مفید و شفابخش پرهیز کرد.
افراد مبتلا به اسهال نباید اسفناج مصرف کنند زیرا اسفناج بهدلیل خاصیت ملین بودنش موجب تشدید اسهال میشود.
زیادهروی در مصرف اسفناج موجب بروز آکنه در برخی از افراد میشود. بنابراین همواره باید نه تنها در مصرف اسفناج بلکه در مصرف هر ماده غذایی تعادل را درنظر داشت.
نکات طلایی درباره اسفناج
با دانستن این نکات بهتر میتوانید از ارزشهای غذایی اسفناج و تاثیر آن در پیشگیری از ابتلا به بیماریهای مختلف بهرهمند شوید.
درمانگران طب سنتی اسفناج را مفیدترین سبزی برای درمان بیماریهای کبد و معده میشناسند و آن را به بیمارانشان تجویز میکنند.
خوردن اسفناج به تنهایی یا تهیه سالاد با کمک برگهای سبز آن در درمان یبوست و کندی عملکرد رودهها موثر است.
اسفناج موجب تقویت چشم و افزایش قوه بینایی در افراد میشود، بنابراین مصرف آن در دوران نوجوانی و میانسالی بسیار توصیه میشود.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
شلغم مهمترين گياه ضد سرطان محسوب ميشود تا جايي كه حتي گسترش سرطان را متوقف ميكند. شلغم پخته نيز دارويي بسيار موثر براي درمان برونشيت است. اين ماده غذايي سودمند حاوي نشاسته، پروتئين و سلولز است و به همين سبب به عنوان يكي ماده غذايي نيروزا شناخته ميشود.
شلغم گياهي بسيار مقوي و مغذي است كه به دليل دارا بودن قند گياهي و املاح مفيدي مانند كلسيم و منيزيم، جزو مواد غذايي بسيار با ارزش محسوب ميشود.
به گزارش ايسنا، شلغم يك منبع غني از فوليك اسيد، اسيد پانتوتنيك، ويتامينهاي ث، ب و آ و همچنين املاح معدني ضروري شامل فسفر، كلسيم، گوگرد، منيزيم و يد، مس است.
سايت تخصصي تغذيه تحت عنوان «اوري نوترينت» در مقاله جديدي در اين باره آورده است: شلغم يكي از پاك كنندهها و مواد خونساز مفيد است و كلسيم و منيزيم موجود در آن نقش به سزايي در جلوگيري از ابتلا به بيماريهاي خطرناك مانند سرطان دارد.
در اين مقاله همچنين آمده است: شلغم بسيار مقوي و اشتها آور است. ضعف جنسي را درمان كرده و موجب افزايش سلولهاي جنسي مردانه ميشود. شلغم سرفه را تسكين ميدهد و براي معده و روده نيز مقوي است. آب شلغم، قند خون را پائين مي آورد و قرقره كردن آب شلغم پخته براي درمان گلودرد موثر است.
يكي ديگر از مزاياي نوشيدن آب شلغم درمان جوش صورت است. شلغم همچنين به تقويت حافظه كمك ميكند و به دليل دارا بودن مقادير قابل توجهي از ويتامين ب 1 براي درمان كم خوني بسيار مفيد است. اين گياه پرخاصيت همچنين براي رشد و نمو استخوانها سودمند است و به همين خاطر مصرف آن به زنان باردار و شيرده توصيه ميشود.
شلغم مهمترين گياه ضد سرطان محسوب ميشود تا جايي كه حتي گسترش سرطان را متوقف ميكند. شلغم پخته نيز دارويي بسيار موثر براي درمان برونشيت است. اين ماده غذايي سودمند حاوي نشاسته، پروتئين و سلولز است و به همين سبب به عنوان يكي ماده غذايي نيروزا شناخته ميشود.
متخصصان تغذيه توصيه ميكنند كه در فصل زمستان براي پيشگيري از سرماخوردگي و بيماريهاي تنفسي حداقل چند نوبت در هفته شلغم بخوريد. اگر به ناراحتي معده مبتلا نيستيد به ياد داشته باشيد كه خواص آب شلغم خام بيشتر از شلغم پخته است اما به طور كلي آب شلغم، بدن را تميز كرده و مواد سمي را از بدن خارج ميسازد.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
بهبود کم خونی با خاویار
خاویار غنی از نوعی الکل چرب با زنجیره بلند است که در بدن به اسیدچرب تبدیل میشود. این اسید چرب به دست آمده در سنتز میلین (پوشش سلول عصبی) نقش بسزایی دارد.
سلامت نیوز: لسیتین یکی از لیپیدهای با ارزش خاویار است که در تقویت سیستم اعصاب نقش بسزایی دارد.
خاویار مادهای پرانرژی و سرشار از انواع ویتامینها، موادمعدنی، اسیدهای چرب و آنتی اکسیدانها بوده و منبعی غنی از امگا ۳ است.
تحقیقات نشان میدهد خاویار و ۱۵ نوع موجود دریایی دیگر سرشار از اسیدچرب ضروری هستند. پروتئین آن دارای اسیدآمینه آرژنین، هیستامین، ایزولوسین لیزین است، چربی آن به دو صورت عمده وجود دارد که حاوی ۲۵ درصد کلسترول و ۷۵ درصد لیستین میباشد.
خاویار غنی از نوعی الکل چرب با زنجیره بلند است که در بدن به اسیدچرب تبدیل میشود. این اسید چرب به دست آمده در سنتز میلین (پوشش سلول عصبی) نقش بسزایی دارد. همچنین در پیشگیری از بیماریهای قلبی- عروقی و آرتریت روماتوئید (التهاب مفاصل) موثر بوده و سرشار از آهن است که مصرف آن در افراد دچار کم خونی ناشی از فقرآهن توصیه میشود.
خاویار سرشار از ویتامینهای C، B، A، D، E، اسید فولیک و اسید پانتوتنیک است. ویتامین A موجود در خاویار در ترمیم و نگهداری اپی تلیان، رشد استخوان و ترمیم رنگدانه مردمک چشم هم نقش بسزایی دارد و ویتامین D موجود در آن موجب تعادل کلسیم و فسفر میشود که مصرف آن در دوره نقاهت، جراحیهای بزرگ و بیماریهای عفونی در بازگرداندن نیروی از دست رفته مفید است.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
لیموشیرین؛ منبع عالی ویتامین c، آهن و مس
پتاسیم آن ناراحتی معده، اسهال خونی و اسهال و حالت تهوع و استفراغ را برطرف میکند.
پتاسیم آن ناراحتی معده، اسهال خونی و اسهال و حالت تهوع و استفراغ را برطرف میکند.
سلامت نیوز: لیموشیرین، بومی کشور هند و سرشار از مواد مغذی است.
به نوشته «ehow»، لیموشیرین طعم شیرین دارد و منبع عالی ویتامین c، آهن و مس است.
خواص:
*ویتامین c موجود در آن، در درمان سریع سرماخوردگی موثر است.
*عملکرد کبد را تقویت میکند و ناراحتیهای گوارشی را برطرف میکند.
*مانع از بروز بیماری اسکوربوت، نوعی بیماری خونی ناشی از کمبود ویتامین ث میشود. علایم این بیماری شامل لثههای متورم، موارد مکرر سرماخوردگی و آنفلوآنزا و ترک خوردگی گوشه لب است.
*طعم شیرین لیموشیرین، با تحریک کردن بزاق دهان باعث هضم سریع غذا میشود.
*اسید موجود در آن سموم را دفع میکند.
*پتاسیم آن ناراحتی معده، اسهال خونی و اسهال و حالت تهوع و استفراغ را برطرف میکند.
*لکههای پوستی را از بین میبرد و باعث شادابی پوست میشود.
*خاصیت خنک کننده دارد.
*بدون چربی و سدیم است.
*گلودرد را برطرف میکند.
*کمبود آب را جبران میکند.
*لیموشیرین، سرگیجه را برطرف میکند.
*عامل ضدعفونی کننده بدن است و به طور طبیعی از تخمیر در معده جلوگیری میکند.
*به کاهش وزن کمک میکند.
*لیموشیرین با بهبود بخشیدن به عملکرد قلب باعث گردش مناسب خون میشود
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
نوشیدن آب
آب مفاصل را نرم میکند، درد مفاصل را کاهش میدهد و در برابر فرسودگی محافظت میکند.
سلامت نیوز: نوشیدن آب اهمیت زیادی دارد. به نوشته «MSN» نتایج بررسیها نشان میدهد نیمی از جمعیت جهان به طور جدی دچار کمبود آب بدن هستند. دوسوم وزن بدن را آب تشکیل میدهد و بدون آب کافی، فعالیت بدن دچار اختلال میشود.
در این مطلب به ۱۰ علت که بدن به آب نیاز دارد، اشاره شده است.
* ۸۰ درصد خون را آب تشکیل میدهد و برای تولید سلولهای سالم خون لازم است.
* ۵۰ درصد استخوانها را آب تشکیل میدهد و برای ساخت استخوانهای سالم، بدن به آب نیاز دارد.
* آب با به حرکت درآوردن مایع لنفاوی درد بدن را کاهش میدهد. سیستم لنفاوی، شبکهای از گره، رگها و مایعات است که ضایعات را از بافتها خارج میکند.
* آب ضایعات و سموم را از طریق سیستم لنفاوی، کلیهها و رودهها از بدن دفع میکند.
* آب مفاصل را نرم میکند، درد مفاصل را کاهش میدهد و در برابر فرسودگی محافظت میکند.
* سوخت و ساز بدن را تنظیم میکند. بنابراین اگر وزن شما بالاست احتمال دارد که بدن به آب بیشتری نیاز دارد.
* آب دمای بدن را تنظیم میکند.
* به عملکرد الکتریکی کمک میکند تا مغز و سیستم عصبی بدن درست کار کند. محققان تخمین میزنند مغز به میزان یک لامپ ۶۰ وات الکتریسیته از خود خارج میکند.
* کم آبی بدن را رفع میکند.
* هر سلول در بدن برای اینکه عملکرد درستی داشته باشد، به آب نیاز دارد. هنگامی آب بنوشید که شکمتان خالی است وگرنه آنزیمهای گوارشی حل میشود و اثر این آنزیمها در هضم و گوارش مواد غذایی کاهش مییابد
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
روابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید.
چه چیزی درمورد خودتان هست که دوست دارید بهتر شود؟
بااینکه ممکن است علاقه نداشته باشیم در ملاء عام این مسئله را بپذیریم اما خیلی از ما دوست داریم اعتماد به نفسمان پیشرفت کند.
خوشبختانه نکات و راهکارهای عملی زیادی برای آن وجود دارد که اینجا به 24 مورد آن اشاره میکنیم.
سعی نکنید همه این 24 نکته را به طور همزمان به کار ببندید. هر بار چند مورد را انجام دهید تا ببینید کدامیک برای شما موثرتر است.
بعضی از آنها نیاز به تمرین بیشتر دارند. و به خاطر داشته باشید که همیشه انتخاب با خودتان است. این خودتان هستید که تصمیم میگیرید اعتمادبهنفستان رشد کند یا پایین بیاید.
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید.
1. از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
ترسیدن از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد خیلی راحت است. وقتی واقعاً از خودتان بپرسید بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد چیست، تصویری روشن از موقعیت پیدا میکنید، کمی از ترستان از بین میرود و میفهمید که نتایج احتمالی آن به آن اندازه که اول تصور میکردید ترسناک نیستند. با اینکار عواقب احتمالی را برای خودتان تعریف میکنید و همچنین متوجه میشوید که هر اتفاقی که بیفتد میتوانید آن را مدیریت کرده و از آن سربلند بیرون بیایید.
2. موسیقی نشاط بخش گوش دهید.
قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبهنفستان را کمی سست کند، میتوانید از موسیقی بعنوان انگیزه برای تقویت روحیه استفاده کنید.
3. یک چیز جدید امتحان کنید.
وقتی پا را از منطقه آرامشتان بیرون میگذارید و چیزی را امتحان میکنید که قبلاً نکرده بودید، نه تنها خودتان را وارد یک چالش میکنید بلکه محدودههای خود و اعتمادتان به تواناییهای خود را گسترش میدهید. با امتحان کردن یک چیز تازه میتوانید از ترسهایتان کم کنید و زندگی با موانع و محدودیتهای کمتر داشته باشید.
4. برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید.
این یکی از مهمترین و موثرترین راههای ایجاد اعتمادبهنفس دائم است. وقتی تصمیم میگیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمیکشید و آن را پیش میبرید، خودتان به خودتان ثابت میکنید و اینجاست که اعتمادبهنفستان بالا میرود.
5. از مدیتیشن استفاده کنید.
مدیتیشن راهی عالی برای از بین بردن افکار منفی و دست یافتن به افکار مثبت است.
6. ورزش کنید.
این مورد اثری عمیق بر اعتمادبهنفس دارد. ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا میبرد و موادشیمیایی مختلفی تولید میکند—مثل تستوسترون و اندورفین—که حالت مثبتتری به شما میدهد. به نظر میرسد ورزش به طور اتوماتیکوار اعتمادبهنفس افراد را بالا میبرد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر میدهد. علاوه بر آن فرم و شکل بهتری به اندام شما میدهد که راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفس است.
7. با یک ترس روبهرو شوید.
این مورد اصلاً آسان نیست. اما پاداش خیلی خوبی به همراه دارد. اگر با یک ترس روبهرو شوید، اعتمادبهنفستان 10 قدم بالاتر میرود. و هربار که با یک ترس روبهرو میشوید آرام آرام متوجه میشوید که ضرب المثل قدیمی "از هیچ چیز به اندازه ترس نباید ترسید" فقط یک کلیشه توخالی است.
8. چیزی نو خلق کنید.
همه انسانها خلاق هستند. اما پس کودکی و نوجوانی این مسئله گاهی فراموش میشود. کشف دوباره خلاقیتهایتان راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفستان است. خلق یک چیز جدید راهی عالی است اما همیشه هم آسان نیست. اما وقتی کارتان تمام شد نه تنها احساسی عالی نسبت به خودتان پیدا میکنید، بلکه بعضی اوقات قسمتهای جدیدی از خودتان که قبلاً میشناختید را دوباره کشف میکنید. خلاق بودن راهی عالی برای شناختن خودتان و تواناییهای پنهانتان است.
9. تا زمانیکه اعتمادبهنفس پیدا نکردهاید وانمود کنید که دارید.
یک راه برای بیرون آمدن از محدودیتهایی که برای خودتان درست کردید این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ میگویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد نمیکنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و تواناییهایتان کاملاً مطمئنید و بنابر آن رفتار کنید. خیلی زود میبینید که احساس اعتمادبهنفس میکنید، اعتمادبهنفس واقعی.
10. از محیطتان استفاده کنید.
یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید تغییر دهید. اگر میخواهید اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید، زندگینامههای افراد بااعتمادبهنفس را مطالعه کنید، موسیقی که گوش میدهید را از موسیقیهای افسردهکننده به انرژیبخش تغییر دهید و سعی کنید با کسانی رفتوآمد کنید که اعتمادبهنفس بالایی دارند.
11. از قوه تخیلتان استفاده کنید.
ذهن شما ابزاری بسیار قدرتمند است. وقتی یاد بگیرید چطور از تخیلتان به طریقی مثبت استفاده کنید، میتوانید با کمک آن اعتمادبهنفستان را بالا ببرید. یک راه برای آن تجسمسازی است.
تصور کنید که جلسهای مهم پیش رو دارید. پیش خود تجسم کنید که چقدر همه چیز خوب پیش میرود—همه چیز را بشنوید و ببینید—و چقدر حس خوبی در آن جلسه دارید. خودتان را در حال لبخند زدن تجسم کنید که اوقات خوشی را میگذرانید. نتیجه مثبت و عالی جلسه را در ذهنتان مجسم کنید. بعد تجسم کنید که جلسه با نتیجه دلخواه شما به پایان رسیده است. این روش واقعاً موثر است و قبل از پا نهادن به جلسه روحیهای عالی به شما میدهد.
اگر برای اینکه خودتان را بااعتمادبهنفس تجسم کنید مشکل دارید، میتوانید کس دیگری را تقلید کنید. یک فرد بااعتمادبهنفس کنار خودتان پیدا کنید—مثلاً یک ورزشکار، هنرپیشه یا حتی یک از آشنایان—و از او تقلید کنید. ببینید چطور راه میرود، حرف میزند و حرکت میکند. بعد رفتارهای او را در تجسمسازیتان تقلید کنید.
12. از بدنتان استفاده کنید.
اگر پایتان را مدام عصبی تکان دهید، کمکم احساس اضطراب و نگرانی خواهید کرد. اگر ارامتر راه بروید، کمکم ریلکستر خواهید شد. برای اینکه اعتمادبهنفس بیشتری احساس کنید، از بدنتان استفاده کنید. به طریقی مطمئنتر راه بروید، بنشینید و بلند شوید. اگر نمیدانید چه باید بکنید از نکته بالا کمک بگیرید. از افراد دوروبرتان که اعتمادبهنفس خوبی دارند تقلید کنید.
13. ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید.
این یک عادت شایع است که قبل از اینکه بخواهید کار مهمی انجام دهید، شکستهای قبلی و تجربیات بد سابق همه ذهنتان را پر میکنند. این عادت را از بین ببرید و سعی کنید برای یک تا دو دقیقه هم که شده همیشه ذهنتان را از خاطرات مثبت، دستاوردهای مهم و تجربیات خوبتان پر کنید. ما معمولاً این کارهای مثبت را فراموش میکنیم و روی خاطرات بد و منفی تمرکز میکنیم. اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. و محصول انتخابتان عاملی است که سطح اعتمادبهنفستان را تعیین میکند.
14. به آینده فکر کنید.
یک راه عالی برای پیش رو قرار دادن همه چیز و تعیین اینکه اتفاقات روز چطور بر اعتمادبهنفس شما تاثیر بگذارد این است که نگاهی به آینده بیندازید. از خودتان بپرسید: آیا این مسئله در 5 سال آینده مسئله مهمی خواهد بود و یاد من خواهد ماند؟ این باعث میشود فقط درگیر اتفاقی که افتاده است نشوید. و معمولاً هم پاسخ به این سوال منفی است. با استفاده از این سوال، کنار آمدن با مشکلات روزمره آسانتر خواهد شد و میفهمید که بیشتر اتفاقات اتفاقاتی آنقدر کوچک هستند که نجای نگرانی ندارند.
15. درک کنید که گذشته مساوی حال نیست.
هر اتفاقی که سال پیش، ماه پیش یا حتی دیروز افتاده به معنی فردا، ماه آینده یا سال آینده نیست. شما آیندهتان را در زمان حال میسازید و میتوانید با خودتان تصمیم بگیرید که چقدر اجازه دهید اتفاقات گذشته بر آینده شما تاثیر بگذارند.
حتی اگر طی 10 سال گذشته اعتمادبهنفس خیلی پایینی داشتهاید، به این معنی نیست که قرار است همانطور بمانید. میتوانید تصمیم بگیرید که زندگی و آیندهتن را تغییر دهید. میتوانید افکار و خاطرات مربوط به گذشته را دور بریزید و به چیزهای جدیدی فکر کنید.
16. با خودتان مهربان باشید.
ممکن است با خودتان بدرفتاری کنید. درک کنید که هیچ نیازی به این کار نیست. حتی اگر تا امروز هم اینطور رفتار میکردهاید دیگر وقتش رسیده است که دست از آن بردارید. درعوض با خودتان مهربان باشید. هیچ اشکالی ندارد. بدرفتاری با خودتان هیچ دلیلی ندارد مگراینکه بخواهید خودتان را ناراحت کنید و دشمنانتان را شاد.
یک بخش مهم است مهربان بودن با خودتان این است که نقاط قوتتان را میفهمید و آنها را رشد میدهید. این کار نه تنها به بهتر شدن مهارتهایتان کمک میکند بلکه اعتمادبهنفستان را هم بالا میبرد. یک بخش کوچکتر اما مهم دیگر این است که تحسینهای دیگران را بپذیرید. تشکر کردن برای تحسین و تمجید دیگران هیچ اشکالی ندارد. و بعد از هر تحسین حس خوبی به خودتان پیدا کنید.
17. یاد بگیرید که ذهنتان چطور کار میکند.
آدمها با هم فرق دارند اما مسئله مهمتر این است که نحوه کارکرد ذهن آنها شباهتهای زیادی با هم دارد. چیزی که برای بقیه خوب عمل کرده ممکن است برای شما هم موثر باشد. وقتی با عملکرد ذهنتان بیشتر آشنا شوید میفهمید که در موقعیتهای مختلف چه واکنشی خواهد داشت. وقتی خودتان را بهتر بشناسید اعتمادبهنفستان بالاتر خواهد رفت.
18. مهارتهای اجتماعیتان را تقویت کنید.
روابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.
19. به جای اینکه به درون توجه کنید، به بیرون توجه کنید.
وقتی با دیگران رابطه برقرار میکنید و گاهیاوقات وقتی تنها هستید، بد نیست که توجه ذهنتان را به بیرون دهید تا به درون. مشکل توجه به درون این است که در بسیاری از موقعیتها باعث میشود به ظاهرتان، اینکه چه گفتهاید و دیگران چه گفتهاند فکر کنید. تمرکز به بیرون درکنار اینکه به بالا بردن اعتمادبهنفستان کمک میکند، راهی عالی برای تقویت مهارتهای مردمی و اجتماعیتان هم هست.
20. اطرافیانتان را از افراد مثبتاندیش انتخاب کنید.
افرادیکه با آنها نشست و برخاست میکنید میتوانند موجب شادی یا ناراحتی شما شوند. ازآنجا که ما زمان زیادی را با مردم سپری میکنیم، خیلی مهم است که کنار افراد مثبت—یا حداقل به طرزی منطقی خنثی-- باشیم. بودن یک یا دو نفر منفیباف میتواند تاثیر شگرفی بر شما بگذارد و روز به روز روحیهتان را خرابتر کند.
21. اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید.
بیشتر اخبار و حوادث جامعه تصویری منفی از دنیا و خودتان به شما میدهد. اطلاعاتی که دوروبرتان است هم درست مثل افراد دوروبرتان میتوانند تاثیر شگرفی بر شما داشته باشند. خودتان انتخاب کنید که دوست داری چه ببینید، بشنوید و بخوانید. فقط چیزهایی را انتخاب کنید که برایتان فایدهبخش باشند.
22. مثبت بیندیشید.
اینکه سعی کنید دنیا و زندگیتان را از دریچهای مثبت نگاه کنید کمی سخت است و زمان میبرد. مخصوصاً اگر سالهای زیادی را با تفکر منفی زندگی کرده باشید.
23. خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران.
این درد نالازم زیادی را از زندگیتان بیرون میکند. مسئله اینحاست که اگر از یک نفر بگذرید، کس دیگری را میبینید که از شما موفقتر باشد. و حس برنده بودن موقتیتان دوباره به احساس ترس و اضطراب تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید فقط روی خودتان تمرکز کنید، نه آدمهای دور و برتان و مهم نباشد که دیگران تا چه اندازه موفق هستند. خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت کنید و رشد خودتان را بررسی کنید و خواهید دید که شادتر، موفقتر و بااعتمادبهنفستر زندگی خواهید کرد.
24. شکست را دوباره تعریف کنید.
اینکه چطور به شکست نگاه کنید تعیین میکند که قبل یا بعد از هر شکست چه اندازه اعتمادبهنفستان پایین بیاید. تعریفی از شکست که با آن بزرگ شدهایم ممکن است بهترین معنای آن نباشد. اگر به موفقترین آدمها نگاهی بیندازید خیلی زود متوجه میشوید که واکنش متفاوتی به شکست دارند که با واکنش آدمهای عادی فرق میکند.
آنها شکست یا طردشدگی را آنقدرها جدی نمیگیرند. آنها میدانند که اگر شکست بخورند آخر زندگی نیست. برعکس سعی میکنند وقتی به هر شکست نگاه میکنند قسمتهای خوب آن را ببینند: اینکه طور میتوانند از آن درس بگیرند تا برای دفعه بعدی بهتر شوند.
آنها میدانند که اگر اولین تلاش کاریشان با شکست مواجه شود برای مدتی احساس خیلی بدی دارد اما در طولانیمدت هیچ اشکالی متوجه آنها نیست. آنها از آن درس میگیرند و دوباره امتحان میکنند. اگر کسی آنها را طرد کند آیا دست برمیدارند؟ مطمئناً نه. آنها میدانند که هفته بعد یا هفته بعد از آن ممکن است کس دیگری را پیدا کنند که باز برای آنها جذاب باشد.
آنها میدانند که آدمهای خوب زیادی هستند. فرصتهای شغلی خوب زیادی وجود دارد. اما این را هم یاد گرفتهاند که برای موفق شدن در هر چیزی باید حداقل 5، 10 یا 20 مرتبه شکست بخورید.
شما روی مهارتهایتان کار کردهاید تا آنها را تقویت کنید. به شکست یا طردشدن بعنوان چیزی منفی که اگر اتفاق بیفتد زندگیتان تمام خواهد شد نگاه نکنید. شکست را دوباره در ذهنتان تعریف کنید و تاثیر احساسی منفی آن را کمتر کنید. به شکست بعنوان بازخورد روی نقطهای از شما که نیاز به تقویت شدن دارد نگاه کنید. به توصیهای که شکست برایتان دارد گوش دهید و مطمئن باشید که پیشرفت میکنید. و با تعریف کرن دوباره شکست برای خودتان دیگر سطح اعتمادبهنفستان هربار که شکست میخورید افت نمیکند.
منبع: سایت مردمان
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
روابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید.
چه چیزی درمورد خودتان هست که دوست دارید بهتر شود؟
بااینکه ممکن است علاقه نداشته باشیم در ملاء عام این مسئله را بپذیریم اما خیلی از ما دوست داریم اعتماد به نفسمان پیشرفت کند.
خوشبختانه نکات و راهکارهای عملی زیادی برای آن وجود دارد که اینجا به 24 مورد آن اشاره میکنیم.
سعی نکنید همه این 24 نکته را به طور همزمان به کار ببندید. هر بار چند مورد را انجام دهید تا ببینید کدامیک برای شما موثرتر است.
بعضی از آنها نیاز به تمرین بیشتر دارند. و به خاطر داشته باشید که همیشه انتخاب با خودتان است. این خودتان هستید که تصمیم میگیرید اعتمادبهنفستان رشد کند یا پایین بیاید.
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید.
1. از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
ترسیدن از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد خیلی راحت است. وقتی واقعاً از خودتان بپرسید بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد چیست، تصویری روشن از موقعیت پیدا میکنید، کمی از ترستان از بین میرود و میفهمید که نتایج احتمالی آن به آن اندازه که اول تصور میکردید ترسناک نیستند. با اینکار عواقب احتمالی را برای خودتان تعریف میکنید و همچنین متوجه میشوید که هر اتفاقی که بیفتد میتوانید آن را مدیریت کرده و از آن سربلند بیرون بیایید.
2. موسیقی نشاط بخش گوش دهید.
قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبهنفستان را کمی سست کند، میتوانید از موسیقی بعنوان انگیزه برای تقویت روحیه استفاده کنید.
3. یک چیز جدید امتحان کنید.
وقتی پا را از منطقه آرامشتان بیرون میگذارید و چیزی را امتحان میکنید که قبلاً نکرده بودید، نه تنها خودتان را وارد یک چالش میکنید بلکه محدودههای خود و اعتمادتان به تواناییهای خود را گسترش میدهید. با امتحان کردن یک چیز تازه میتوانید از ترسهایتان کم کنید و زندگی با موانع و محدودیتهای کمتر داشته باشید.
4. برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید.
این یکی از مهمترین و موثرترین راههای ایجاد اعتمادبهنفس دائم است. وقتی تصمیم میگیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمیکشید و آن را پیش میبرید، خودتان به خودتان ثابت میکنید و اینجاست که اعتمادبهنفستان بالا میرود.
5. از مدیتیشن استفاده کنید.
مدیتیشن راهی عالی برای از بین بردن افکار منفی و دست یافتن به افکار مثبت است.
6. ورزش کنید.
این مورد اثری عمیق بر اعتمادبهنفس دارد. ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا میبرد و موادشیمیایی مختلفی تولید میکند—مثل تستوسترون و اندورفین—که حالت مثبتتری به شما میدهد. به نظر میرسد ورزش به طور اتوماتیکوار اعتمادبهنفس افراد را بالا میبرد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر میدهد. علاوه بر آن فرم و شکل بهتری به اندام شما میدهد که راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفس است.
7. با یک ترس روبهرو شوید.
این مورد اصلاً آسان نیست. اما پاداش خیلی خوبی به همراه دارد. اگر با یک ترس روبهرو شوید، اعتمادبهنفستان 10 قدم بالاتر میرود. و هربار که با یک ترس روبهرو میشوید آرام آرام متوجه میشوید که ضرب المثل قدیمی "از هیچ چیز به اندازه ترس نباید ترسید" فقط یک کلیشه توخالی است.
8. چیزی نو خلق کنید.
همه انسانها خلاق هستند. اما پس کودکی و نوجوانی این مسئله گاهی فراموش میشود. کشف دوباره خلاقیتهایتان راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفستان است. خلق یک چیز جدید راهی عالی است اما همیشه هم آسان نیست. اما وقتی کارتان تمام شد نه تنها احساسی عالی نسبت به خودتان پیدا میکنید، بلکه بعضی اوقات قسمتهای جدیدی از خودتان که قبلاً میشناختید را دوباره کشف میکنید. خلاق بودن راهی عالی برای شناختن خودتان و تواناییهای پنهانتان است.
9. تا زمانیکه اعتمادبهنفس پیدا نکردهاید وانمود کنید که دارید.
یک راه برای بیرون آمدن از محدودیتهایی که برای خودتان درست کردید این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ میگویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد نمیکنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و تواناییهایتان کاملاً مطمئنید و بنابر آن رفتار کنید. خیلی زود میبینید که احساس اعتمادبهنفس میکنید، اعتمادبهنفس واقعی.
10. از محیطتان استفاده کنید.
یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید تغییر دهید. اگر میخواهید اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید، زندگینامههای افراد بااعتمادبهنفس را مطالعه کنید، موسیقی که گوش میدهید را از موسیقیهای افسردهکننده به انرژیبخش تغییر دهید و سعی کنید با کسانی رفتوآمد کنید که اعتمادبهنفس بالایی دارند.
11. از قوه تخیلتان استفاده کنید.
ذهن شما ابزاری بسیار قدرتمند است. وقتی یاد بگیرید چطور از تخیلتان به طریقی مثبت استفاده کنید، میتوانید با کمک آن اعتمادبهنفستان را بالا ببرید. یک راه برای آن تجسمسازی است.
تصور کنید که جلسهای مهم پیش رو دارید. پیش خود تجسم کنید که چقدر همه چیز خوب پیش میرود—همه چیز را بشنوید و ببینید—و چقدر حس خوبی در آن جلسه دارید. خودتان را در حال لبخند زدن تجسم کنید که اوقات خوشی را میگذرانید. نتیجه مثبت و عالی جلسه را در ذهنتان مجسم کنید. بعد تجسم کنید که جلسه با نتیجه دلخواه شما به پایان رسیده است. این روش واقعاً موثر است و قبل از پا نهادن به جلسه روحیهای عالی به شما میدهد.
اگر برای اینکه خودتان را بااعتمادبهنفس تجسم کنید مشکل دارید، میتوانید کس دیگری را تقلید کنید. یک فرد بااعتمادبهنفس کنار خودتان پیدا کنید—مثلاً یک ورزشکار، هنرپیشه یا حتی یک از آشنایان—و از او تقلید کنید. ببینید چطور راه میرود، حرف میزند و حرکت میکند. بعد رفتارهای او را در تجسمسازیتان تقلید کنید.
12. از بدنتان استفاده کنید.
اگر پایتان را مدام عصبی تکان دهید، کمکم احساس اضطراب و نگرانی خواهید کرد. اگر ارامتر راه بروید، کمکم ریلکستر خواهید شد. برای اینکه اعتمادبهنفس بیشتری احساس کنید، از بدنتان استفاده کنید. به طریقی مطمئنتر راه بروید، بنشینید و بلند شوید. اگر نمیدانید چه باید بکنید از نکته بالا کمک بگیرید. از افراد دوروبرتان که اعتمادبهنفس خوبی دارند تقلید کنید.
13. ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید.
این یک عادت شایع است که قبل از اینکه بخواهید کار مهمی انجام دهید، شکستهای قبلی و تجربیات بد سابق همه ذهنتان را پر میکنند. این عادت را از بین ببرید و سعی کنید برای یک تا دو دقیقه هم که شده همیشه ذهنتان را از خاطرات مثبت، دستاوردهای مهم و تجربیات خوبتان پر کنید. ما معمولاً این کارهای مثبت را فراموش میکنیم و روی خاطرات بد و منفی تمرکز میکنیم. اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. و محصول انتخابتان عاملی است که سطح اعتمادبهنفستان را تعیین میکند.
14. به آینده فکر کنید.
یک راه عالی برای پیش رو قرار دادن همه چیز و تعیین اینکه اتفاقات روز چطور بر اعتمادبهنفس شما تاثیر بگذارد این است که نگاهی به آینده بیندازید. از خودتان بپرسید: آیا این مسئله در 5 سال آینده مسئله مهمی خواهد بود و یاد من خواهد ماند؟ این باعث میشود فقط درگیر اتفاقی که افتاده است نشوید. و معمولاً هم پاسخ به این سوال منفی است. با استفاده از این سوال، کنار آمدن با مشکلات روزمره آسانتر خواهد شد و میفهمید که بیشتر اتفاقات اتفاقاتی آنقدر کوچک هستند که نجای نگرانی ندارند.
15. درک کنید که گذشته مساوی حال نیست.
هر اتفاقی که سال پیش، ماه پیش یا حتی دیروز افتاده به معنی فردا، ماه آینده یا سال آینده نیست. شما آیندهتان را در زمان حال میسازید و میتوانید با خودتان تصمیم بگیرید که چقدر اجازه دهید اتفاقات گذشته بر آینده شما تاثیر بگذارند.
حتی اگر طی 10 سال گذشته اعتمادبهنفس خیلی پایینی داشتهاید، به این معنی نیست که قرار است همانطور بمانید. میتوانید تصمیم بگیرید که زندگی و آیندهتن را تغییر دهید. میتوانید افکار و خاطرات مربوط به گذشته را دور بریزید و به چیزهای جدیدی فکر کنید.
16. با خودتان مهربان باشید.
ممکن است با خودتان بدرفتاری کنید. درک کنید که هیچ نیازی به این کار نیست. حتی اگر تا امروز هم اینطور رفتار میکردهاید دیگر وقتش رسیده است که دست از آن بردارید. درعوض با خودتان مهربان باشید. هیچ اشکالی ندارد. بدرفتاری با خودتان هیچ دلیلی ندارد مگراینکه بخواهید خودتان را ناراحت کنید و دشمنانتان را شاد.
یک بخش مهم است مهربان بودن با خودتان این است که نقاط قوتتان را میفهمید و آنها را رشد میدهید. این کار نه تنها به بهتر شدن مهارتهایتان کمک میکند بلکه اعتمادبهنفستان را هم بالا میبرد. یک بخش کوچکتر اما مهم دیگر این است که تحسینهای دیگران را بپذیرید. تشکر کردن برای تحسین و تمجید دیگران هیچ اشکالی ندارد. و بعد از هر تحسین حس خوبی به خودتان پیدا کنید.
17. یاد بگیرید که ذهنتان چطور کار میکند.
آدمها با هم فرق دارند اما مسئله مهمتر این است که نحوه کارکرد ذهن آنها شباهتهای زیادی با هم دارد. چیزی که برای بقیه خوب عمل کرده ممکن است برای شما هم موثر باشد. وقتی با عملکرد ذهنتان بیشتر آشنا شوید میفهمید که در موقعیتهای مختلف چه واکنشی خواهد داشت. وقتی خودتان را بهتر بشناسید اعتمادبهنفستان بالاتر خواهد رفت.
18. مهارتهای اجتماعیتان را تقویت کنید.
روابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.
19. به جای اینکه به درون توجه کنید، به بیرون توجه کنید.
وقتی با دیگران رابطه برقرار میکنید و گاهیاوقات وقتی تنها هستید، بد نیست که توجه ذهنتان را به بیرون دهید تا به درون. مشکل توجه به درون این است که در بسیاری از موقعیتها باعث میشود به ظاهرتان، اینکه چه گفتهاید و دیگران چه گفتهاند فکر کنید. تمرکز به بیرون درکنار اینکه به بالا بردن اعتمادبهنفستان کمک میکند، راهی عالی برای تقویت مهارتهای مردمی و اجتماعیتان هم هست.
20. اطرافیانتان را از افراد مثبتاندیش انتخاب کنید.
افرادیکه با آنها نشست و برخاست میکنید میتوانند موجب شادی یا ناراحتی شما شوند. ازآنجا که ما زمان زیادی را با مردم سپری میکنیم، خیلی مهم است که کنار افراد مثبت—یا حداقل به طرزی منطقی خنثی-- باشیم. بودن یک یا دو نفر منفیباف میتواند تاثیر شگرفی بر شما بگذارد و روز به روز روحیهتان را خرابتر کند.
21. اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید.
بیشتر اخبار و حوادث جامعه تصویری منفی از دنیا و خودتان به شما میدهد. اطلاعاتی که دوروبرتان است هم درست مثل افراد دوروبرتان میتوانند تاثیر شگرفی بر شما داشته باشند. خودتان انتخاب کنید که دوست داری چه ببینید، بشنوید و بخوانید. فقط چیزهایی را انتخاب کنید که برایتان فایدهبخش باشند.
22. مثبت بیندیشید.
اینکه سعی کنید دنیا و زندگیتان را از دریچهای مثبت نگاه کنید کمی سخت است و زمان میبرد. مخصوصاً اگر سالهای زیادی را با تفکر منفی زندگی کرده باشید.
23. خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران.
این درد نالازم زیادی را از زندگیتان بیرون میکند. مسئله اینحاست که اگر از یک نفر بگذرید، کس دیگری را میبینید که از شما موفقتر باشد. و حس برنده بودن موقتیتان دوباره به احساس ترس و اضطراب تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید فقط روی خودتان تمرکز کنید، نه آدمهای دور و برتان و مهم نباشد که دیگران تا چه اندازه موفق هستند. خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت کنید و رشد خودتان را بررسی کنید و خواهید دید که شادتر، موفقتر و بااعتمادبهنفستر زندگی خواهید کرد.
24. شکست را دوباره تعریف کنید.
اینکه چطور به شکست نگاه کنید تعیین میکند که قبل یا بعد از هر شکست چه اندازه اعتمادبهنفستان پایین بیاید. تعریفی از شکست که با آن بزرگ شدهایم ممکن است بهترین معنای آن نباشد. اگر به موفقترین آدمها نگاهی بیندازید خیلی زود متوجه میشوید که واکنش متفاوتی به شکست دارند که با واکنش آدمهای عادی فرق میکند.
آنها شکست یا طردشدگی را آنقدرها جدی نمیگیرند. آنها میدانند که اگر شکست بخورند آخر زندگی نیست. برعکس سعی میکنند وقتی به هر شکست نگاه میکنند قسمتهای خوب آن را ببینند: اینکه طور میتوانند از آن درس بگیرند تا برای دفعه بعدی بهتر شوند.
آنها میدانند که اگر اولین تلاش کاریشان با شکست مواجه شود برای مدتی احساس خیلی بدی دارد اما در طولانیمدت هیچ اشکالی متوجه آنها نیست. آنها از آن درس میگیرند و دوباره امتحان میکنند. اگر کسی آنها را طرد کند آیا دست برمیدارند؟ مطمئناً نه. آنها میدانند که هفته بعد یا هفته بعد از آن ممکن است کس دیگری را پیدا کنند که باز برای آنها جذاب باشد.
آنها میدانند که آدمهای خوب زیادی هستند. فرصتهای شغلی خوب زیادی وجود دارد. اما این را هم یاد گرفتهاند که برای موفق شدن در هر چیزی باید حداقل 5، 10 یا 20 مرتبه شکست بخورید.
شما روی مهارتهایتان کار کردهاید تا آنها را تقویت کنید. به شکست یا طردشدن بعنوان چیزی منفی که اگر اتفاق بیفتد زندگیتان تمام خواهد شد نگاه نکنید. شکست را دوباره در ذهنتان تعریف کنید و تاثیر احساسی منفی آن را کمتر کنید. به شکست بعنوان بازخورد روی نقطهای از شما که نیاز به تقویت شدن دارد نگاه کنید. به توصیهای که شکست برایتان دارد گوش دهید و مطمئن باشید که پیشرفت میکنید. و با تعریف کرن دوباره شکست برای خودتان دیگر سطح اعتمادبهنفستان هربار که شکست میخورید افت نمیکند.
منبع: سایت مردمان
اشتباه در وبلاگ نویسی یعنی چه؟ چه كارهایی را نباید كرد تا وبلاگ بهتری داشته باشیم؟ وبلاگ نویسی مانند هزاران پدیده وارداتی دیگر تحت تاثیر سلیقه ایرانی قرار گرفته است. با مروری به وبلاگهای آن سوی آبها و وبلاگهای فارسی میتوانید تفاوتها و تاثیر سلیقه ایرانی را بر وبلاگها مشاهده کنید. بهطور مثال ایرانیها توجه ویژهای به قالب وبلاگ دارند و علاقمند به استفاده از قالبهایی با گرافیک پیچیدهتر هستند در حالیکه در وبلاگهای غربی عموما از قالبها و شمایل سادهتر برای وبلاگ خود استفاده میکنند. حال با نگاهی به وبلاگهای فارسی به چند نکته آزاردهنده که در بین آنها رایج است اشاره خواهم کرد.
1. فونت درشت
برخی فکر میکنند که استفاده از فونت با اندازه درشت برای نوشتن مطالب توجه خواننده را بیشتر جلب میکند. البته این تفکر درستی است اما نه وقتی که همه مطالب وبلاگ با فونتهایی با سایز درشت نوشته شده باشد. خواندن مطالب وبلاگ با فونت درشت مثل خواندن روزنامهای است که همه مطالب آنها با فونتی هم اندازه تیتر صفحه نخست نوشته شده باشد. استفاده از فونتهای با اندازه درشت معمولا نشان از تازه کار بودن نویسنده وبلاگ در دنیای وب و اینترنت است.
2. موزیک در وبلاگ
این دیگر تازه کار و حرفهای ندارد و به هرحال برخی از وبلاگنویسان بر این اعتقاد هستند که خوانندگان وبلاگ ایشان در هنگام خواندن مطالب برای رسیدن به آرامش و آشنایی با سلیقه وبلاگنویس باید آهنگ مورد علاقه او را گوش دهند! بنابراین یک آهنگ شش و هشت را انتخاب میکنند و با کمک دوستان حرفهایتر کاری میکنند که خواننده وبلاگ به محض باز کردن وبلاگ محکوم به شنیدن موسیقی مورد علاقه نویسنده شوند. گاهی هم موسیقی وبلاگ از نوع سنتی یا حماسی، ... انتخاب می شود. اما باور کنید شنیدن ناخواسته موسیقی از هر نوعش همیشه هم جالب نیست، بخصوص وقتی خواننده در ساعت دو بامداد و وقتی همه خوابند در اتاق تاریک نشسته و ناگهان اسپیکر کامپیوتر همه خانواده را به سماع درمیآورد! یا اینکه چند وبلاگ باهم باز شده و هر کدام ساز خود را میزنند یا اینکه خواننده وبلاگ در حال گوش دادن به موسیقی یا رادیوی مورد علاقه خود است، در این حالات موسیقی وبلاگ تنها یک مزاحم آزاردهنده خواهد بود. به خاطر داشته باشید خوانندگان وبلاگ برای خواندن مطالب شما به وبلاگتان میآیند نه شنیدن موسیقی! اگر مایل به نمایش سلیقه خود را در انتخاب موسیقی برای خوانندگان وبلاگتان هستید میتوانید کنترل مدیا پلیر یا لینک مستقیم فایل موسیقی را در وبلاگ قرار دهید تا کاربر به انتخاب خودش به موسیقی گوش فرا دهد.
3. جاوا اسکریپت
شما شاهکارید! جدی میگویم! وقتی وارد وبلاگتان میشوم پنجرهای باز شده با نمایش پیامی به من خوش آمد میگوید و بعد پنجره وقت بخیر باز میشوند گاهی هم اسم پرسیده میشود تازه وقتی هم میخواهم پنجره مرورگر اینترنت را ببندم پنجرهای باز میشود و پیغام میدهد که "کجا ؟ بودی حالا!"، "خداحافظ عزیز" یا "زود رفتی رفیق وای میستادی چایی دوم" ! تازه وقتی وارد وبلاگتان میشوم از زمین و زمان گل میریزد و کلی ستاره هم در مرورگر اینترنت به دنبال نشانگر ماوس هستند در ضمن هزار تا نوشته متحرک هم در بالا و پایین و چپ و راست در حال موج زدن هستند! نگفتم شما شاهکارید! معلومه کارتان خیلی درسته و کلی کامپیوتر بلد هستید! اما راستش من فقط!... فقط آمده بودم آخرین مطالب وبلاگت را بخوانم که آنهم با این همه گلریزان در وبلاگت نشد.
4. نظردهی بی معنا
من عاشق اینکار هستم! اینقدر که به خاطر همین کار مدتی در آسایشگاه به سر بردم! فقط کافیست یک پست در وبلاگم ثبت کنم آنوقت در بخش نظرات هزار تا وبلاگ که حتی مطالب آنها را دنبال نمیکنم یک نظر میگذارم که "وبلاگ خوبی داری به ما هم سر بزن!" البته چون جدیدا این متن خیلی ضایع شده است با کمی تغییر از عباراتی مثل "با نظرت موافقم به من هم سر بزن" یا "وای! چه مطالب جالبی نوشتی، منم به روز کردم به وبلاگم بیا!" استفاده میکنم. اصولا به قول ماکیاولی هدف هرگونه ضایع بازی را توجیه میکند. از قرار صدها نفر مانند آنچه که اشاره شد معتقدند با درج نظرات بی تاثیر و تبلیغاتی و آزار نویسندگان یا خوانندگان دیگر وبلاگها میتوانند برای خود بازدیدکننده کسب کنند.
5. توجه بیش از حد به جنس مخالف
بایستی اعتراف کنم که با خواندن بسیاری از وبلاگها به نظر می رسد که هدف و انگیزه نوشتن وبلاگ توسط نویسنده و مخاطب اصلی آنها تنها یک نفر از جنس مخالف هست یا برخی هم کمی وسعت نظر دارند و دنیا را بزرگتر می بینند و کلا جنس مخالف را هدف قرار می دهند و حالا با توجه به جنسیت نویسنده در حال نمایش روشنفکر بودن، با سواد بودن، دلربا بودن یا متفاوت بودن خود هستند. دوست نازنین! اگر دنبال دوست یا همسر از این طریق هستی از نظر من هیچ مشکلی ندارد ولی خواهشا آدرس چنین وبلاگی را هر هفته برای همه دوستانت نفرست و آنرا به عنوان وبلاگ اصلی خودت معرفی نکن.
6. فحاشی
بعضیها فکر میکنن قرار است علیه هنجارهای جامعه شورش کرده و آنرا تغییر دهند و برای شروع هم از ادب و عفت کلام شروع کرده اند و هر چی فحش در چنته دارند، در مطالب وبلاگ خود جای میدهند. اگر میخواهید بگویید با چیزی مخالف هستند یا از آن متنفر هستند و آنرا به خواننده هم تفهیم کنید لازم نیست از فحشهای رکیک آنهم از آن نوعش استفاده کنید در صورت استفاده از کلمات مناسبتر نیز خوانندگان مخالفت یا تنفر شما را درک خواهند کرد. به خاطر داشته باشید که وبلاگ شما تنها توسط دوستانتان خوانده نمیشود و ممکن است یک نوجوان یا حتی فردی از سر کنجکاوی و در گردش در لینک دیگر وبلاگها یا تصادفی به وبلاگ شما سر بزند و باور کنید در این شرایط مطالب وبلاگ شما میتواند آزار دهنده باشد و حتی ارزش نظرات شما را نیز کم رنگ کند. وبلاگ یک گفتگوی خیابانی با چند دوست نزدیک نیست و استفاده از فحشهای رکیک نه تنها هنجاری را تغییر نمی دهند بلکه تنها چیزی را که عوض میکند نوع برداشت خوانندگان وبلاگ از شخصیت شما خواهد بود.
7. استفاده از تصاویر حجیم
معتقد هستند که هر ایرانی از یک خط اینترنت ADSL با 256 KB پهنای باند برخوردارند. مسلم است که این واقعیت ندارد اما برخی آنقدر از تصاویر با حجمهای بالا در وبلاگ خود استفاده میکنند که تنها میتوان نتیجه گرفت که آنها فکر میکنند خوانندگان آنها به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند. استفاده از تصاویر در مطالب وبلاگ به جذابیت آنها کمک میکند اما لازم است در انتخاب تصاویر (سایز و حجم فایل) دقت کنید. تصاویر زیاد و سنگین باز شدن کامل وبلاگ را به شدت کند میکند در ضمن گاهی هم صفحه کامل نمایش داده نمی شود. استفاده از تصاویر کوچک و کم حجم آنهم در مطالبی که واقعا استفاده از تصاویر آنها را گویاتر میکند نشانی از حرفهای بودن شماست.
8. کپی از نرمافزار ورد مایکروسافت
شاید دیده باشید که وبلاگهایی هستند که فقط شامل متن هستند اما با اینحال بارگذاری و نمایش صفحات آنها کند است. یکی از دلایل اینکار که البته در بین وبلاگنویسان ایرانی نیز رایج است استفاده از نرم افزار Word شرکت مایکروسافت برای نوشتن مطالب و سپس کپی آنها در فرم ورود اطلاعات پنل مدیریت وبلاگ است. مزیت استفاده از این روش حفظ متن نوشته شده در کامپیوتر شخصی، عدم نیاز به آنلاین بودن هنگام تایپ مطالب و دقت بیشتر در ویرایش مطلب است . اما وقتی مطلبی مستقیم از نرم افزار ورد به فرمهای پنل مدیریت وبلاگ وارد میشود کدهای HTML زیادی همراه مطلب منتقل می شوند که بدلیل تبدیل فرمت Word به HTML است. گاهی حجم این کدها از خود مطلب هم بیشتر است. یک روش برای حل مشکل این است که مطالب خود را قبل از انتقال به وبلاگ به نرم افزار notepad ببرید و سپس مجدد از آنجا کپی و به پنل وبلاگ منتقل کنید در پنل برخی سرویسهای وبلاگ مانند بلاگفا دکمه (ایکون) خاصی هم در نوار ابزار برای حل این مشکل قرار دارد و کافیست پس از انتقال از ورد به پنل، مطالب را انتخاب (select) کرده و یکبار این دکمه را بزنید تا محتوای منتقل شده از کدهای بیمورد و زیادی پاکسازی شود.
9. کپیبرداری بیش از حد از وبلاگ دیگران
اگر وبلاگ شما قرار است به عنوان معرف مطالب دیگر وبلاگها باشد مشکلی نیست اما اگر واقعا مایل هستید به عنوان یک وبلاگ نویس و نویسنده به وبلاگ نویسی بپردازید خوب خواهد بود که در استفاده از مطالب دیگر وبلاگها زیادهروی نکنید. خوانندگان واقعی وبلاگ شما به دنبال نظرات و مطالب شما هستند و نه مطالب وبلاگهایی که شما میخوانید. اگر از مطالب دیگر وبلاگها را مناسب برای خوانندگان وبلاگ خود میدانید میتوانید به مطالب آنها لینک دهید.
10. بزرگترین اشتباه، ندید گرفتن پند دیگران
باور کنید این اشتباه خیلی خیلی رایج است. هر چه بگوییم خوب نیست از فونت درشت استفاده کنید، از موسیقی کمتر استفاده کنید، بی خیال افکتهای جاوا اسکریپت در وبلاگتان شوید یا از نظرات بی معنی و تبلیغاتی بپرهیزید ولی برخی گویی گوششان بدهکار نیست هر چه بگوییم آنها کار خودشان را میکنند و جالب آنکه با داشتن یک قالب سنگین صد کیلو بایتی و هزار جور افکت جاوا اسکریپتی و موسیقی آنچنانی در وبلاگ احساس حرفهای بودن هم میکنند.
منبع: میهن وب
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
آيا ميدانستيد که جنين بعد از هفته هفدهم خواب هم ميتواند ببيند ؟
آيا ميدانستيد که گربه و سگ هر كدام پنج گروه خوني دارند و انسان فقط چهار گروه ؟
آيا ميدانستيد که روباه ها همه چيز را خاكستري ميبينند ؟
آيا ميدانستيد که اسبها در مقابل گاز اشك آور مصون اند ؟
آيا ميدانستيد که زرافه ايستاده وضع حمل ميكند و نوزادش از فاصله 180 سانتي متري به زمين ميافتد ؟
آيا ميدانستيد که تعداد 1300 كره زمين در سياره مشتري جاي مي گيرد ؟
آيا ميدانستيد كه رود دجله به خليج فارس ميريزد ؟
آيا ميدانستيد که 85% گياهان در اقيانوسها رشد ميكنند ؟
آيا ميدانستيد که اولين تمبر جهان در سال 1840 در انگلستان به چاپ رسيد ؟
آيا ميدانستيد که سريعترين پرنده شاهين است و ميتواند با سرعت 200 كيلومتر در ساعت پرواز کند ؟
آيا ميدانستيد که اولين اتومبيل را مظفرالدين شاه قاجار به ايران وارد كرد ؟
آيا ميدانستيد که قدرت بينايي جغد 82 برابر قدرت ديد انسان است ؟
آيا ميدانستيد که در شيلي منطقه ی صحرايي وجود دارد كه هزاران سال است در آن باران نباريده است ؟
آيا ميدانستيد كه هر 50 ثانيه يک نفر در دنيا به بيماری ايدز مبتلا ميشود ؟
آيا ميدانستيد که وزن اسكلت انسان بالغ بر سيزده تا پانزده كيلوگرم است ؟
آيا ميدانستيد که خرس قطبي هنگامي كه روي دو پا ميايستد حدود سه متر است ؟
آيا ميدانستيد كه زرافه ميتواند با زبانش گوشهايش را تميز کند ؟
آيا ميدانستيد که زرافه تار صوتي ندارد و لال است و نميتواند هيچ صدايي از خود در آورد ؟
آيا ميدانستيد كه هر عنكبوت تار ويژه خود را دارد و هيچگاه تارهای آنها به هم شبيه نيستند ؟
آيا ميدانستيد که طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست ؟
آيا ميدانستيد که سريع ترين عضله بدن انسان زبان است ؟
آيا ميدانستيد که بدن انسان پنجاه هزار كيلومتر رشته عصبي دارد ؟
آيا ميدانستيد که در برج ايفل دو ميليون و نيم پيچ به كار رفته است ؟
آيا ميدانستيد كه طول رگهاي بدن انسان پانصد و شصت هزار كيلومتر است ؟
آيا ميدانستيد که هشت پا با وجود داشتن بدني بزرگ ميتواند از سوراخي به قطر پنج سانتيمترعبور كند ؟
آيا ميدانستيد که تنها موجودي كه ميتواند به پشت بخوابد انسان است ؟
آيا ميدانستيد كه چشم سالم انسان ميتواند ده ميليون رنگ را مختلف را ببيند و آنها را از يکديگر تميز دهد ؟
آيا ميدانستيد که فيل بالغ در روز بطور متوسط دويست و بيست كيلوگرم غذا و دويست ليتر آب مصرف ميكند ؟
آيا ميدانستيد که اگر زني به كوررنگي مبتلا باشد، فرزندان پسر او كوررنگ ميشوند ؟
آيا ميدانستيد كه كوههاي آلپ در سال حدود يك سانتيمتر بلند ميشوند ؟
آيا ميدانستيد که همه نوزادان ميگو نر متولد مي شوند و بعد از چند هفته بخشي از نوزادان به ماده تبديل ميشوند؟
آيا ميدانستيد كه وزن كوه يخي متوسط الحجم بيست ميليون تن است ؟
آيا ميدانستيد كه حس بويايي انسان قادر به دريافت وتشخيص ده هزار بوي متفاوت است ؟
آيا ميدانستيد كه يك قطره آب داراي يك صد ميليارد اتم است ؟
آيا ميدانستيد که خورشيد روزانه معادل صد و بيست و شش هزار ميليارد اسب بخارانرژي به زمين ميفرستد ؟
آيا ميدانستيد که گرده گل هرگز فاسد نمي شود و از محدود مواد طبيعي است که تا زمان نا محدودي باقي ميماند؟
آيا ميدانستيد که حس بويايي خرس تقريبا صد برابر قوي تر از انسان است ؟
آيا ميدانستيد که تا قرن پنجم ميلادي متوسط عمر مردم اروپا از سي سال فراتر نميرفت ؟
آيا ميدانستيد كه مغز فيزيكدان نابغه، آلبرت اينشتين پانزده درصد از حجم مغز انسان عادي بزرگتر بود ؟
آيا ميدانستيد كه تنها چيزي كه در اسيد حل نميشود الماس است ؟
آيا ميدانستيد که هنگام صحبت براي بيا ن هر كلمه هفتاد و دو ماهيچه به كار گرفته ميشود ؟
آيا ميدانستيد که خرسها موجوداتي چپ دست هستند ؟
آيا ميدانستيد كه هر ساله حدود پانصد شهاب سنگ نسبتا" بزرگ به زمين برخورد ميكند ؟
آيا ميدانستيد كه 17 هزار نوع زنبور در جهان شناسايي شده است ؟
آيا ميدانستيد که بلندی شترمرغ به دو متر و نيم و وزنش به 90 کيلو ميرسد ؟
آيا ميدانستيد كه کنه که حشره ای ريز است، ميتواند يک سال تمام بدون غذا زنده بماند ؟
آيا ميدانستيد که لاک پشت در بين جانوران جهان، طولاني ترين عمر را دارد و ممکن است تا150سال عمر کند ؟
آيا ميدانستيد که مرغ زرين بال کوچکترين پرنده است وزن نوع سرخ گلوي بالغ آن کمتر از وزن يک دو ريالي است ؟
آيا ميدانستيد که هر يك ليتر بنزين معادل بيســــــــت و سه و نيم تــــــــن گياهان مدفون شده در قرنها پيش است؟
آيا ميدانستيد كه خرگوش و طوطي تنها حيواناتي هستند كه ميتوانند بدون برگشتن اشياء پشت سر خود را ببينند؟
آيا ميدانستيد که موشهاي صحرايي چنان سريع تكثير پيدا ميكنند ،كه در عرض هجده ماه دو موش صحرايي قادرند يك ميليون فرزند داشته باشند ؟
آيا ميدانستيد که اگر همه يخهاي قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقيانوسها هفتاد متر اضافه مي شود و در اين صورت يک چهارم خشکيهای کره زمين زير آب ميرود ؟
آيا ميدانستيد که كبد يا جگر تنها عضو داخلي بدن است كه اگر با عمل جراحي قسمتي از آن برداشته شود دوباره رشد ميكند ؟
آيا ميدانستيد که ميزان انرژي كه خورشيد در يك ثانيه توليد ميكند ، براي توليد برق مورد نياز تمام كشورهاي جهان به مدت يك ميليون سال كافي است ؟
آيا ميدانستيد که اگر در يك سال هيچ يك از نسلهاي يك جفت مگس نر و ماده از بين نروند ، حجم مگسهاي متولد شده با حجم كره زمين برابر ميشود ؟
آيا ميدانستيد که رودي در كامبوج شش ماه سال ازشمال به جنوب و شش ماه ديگر سال از جنوب به شمال جريان دارد ؟
آيا ميدانستيد که شبكه چشم 135 ميليون سلول احساس دارد كه مسوليت گرفتن تصاوير و تشخيص رنگها را بر عهده دارد ؟
آيا ميدانستيد که تعداد افرادي كه سالانه از نيش زنبور ميميرند بيشتر از كساني است كه سالانه از نيش مار ميميرند ؟
آيا ميدانستيد که اگر تكثير باكتري تا بيست و چهار ساعت ادامه يابد ، توده دو تني از يك باكتري بوجود مي آيد ؟
آيا ميدانستيد يك ميليون سياره به اندازه زمين در خورشيد جاي مي گيرد ؟
آيا ميدانستيد که آلباتوس که يک نوع مرغ دريايي ست بلندترين بالها را دارد فاصله دو نوک بالهای او تا دو متر ميرسد و درضمن آنها مي توانند در حال پرواز بخوابند ؟
آيا ميدانستيد كه کوه قره قوروم در هند بعد از کوه هيماليا با تفاضل دويست و سه و هفت متر بلندترين کوه دنيا ميباشد ؟
آيا ميدانستيد که باز مهاجر، يا عقاب اردکي، تيز پروازترين پرنده است آنها مي تواند دقيقه اي چهار تا هشت کيلومتر پرواز کند ؟
آيا ميدانستيد که پروانه هرکول استراليايي که فاصله دو نوک بالهاي آن در حالت گسترده سي و پنج سانتي متراست، بزرگترين پروانه جهان است ؟
آيا ميدانستيد كه نيروي نگهدارنده در پاهاي عنكبوت که تعداد آنها هشت عدد می باشد، حتي بر روي يك سطح صاف و صيقلي به اندازه اي است كه قادر است وزني معادل صد و شصت برابر وزن خود را تحمل كند ؟
آيا ميدانستيد كه بيشترين سرعتي كه يك جسم مي تواند در اثر سقوط آزاد داشته باشد حدود ۱۲۰ مايل در ساعت است و ديگر از اين سرعت تجاوز نمي كند و دليل اين امر اصطحکاک هوا ميباشد ؟
آيا ميدانستيد که حداكثر سرعت لاك پشت هاي غول پيكر چهار و نيم متر در دقيقه است كه خرگوش اين فاصله را در كمتر از نيم ثانيه مي پيمايد ؟
آيا ميدانستيد که مساحت سطح کره زمين ۵۱۵ ميليون کيلومتر مربع است و با مقايسه با مساحت وسعت ايران ميتوان نتيجه گرفت که ايران فقط ۳۲/۰ ٪ از سطح زمين (حدود 300/1) را تشکيل ميدهد ؟
موضوعات مرتبط: آیا میدانید...
آب بنوشيد تا عضلات بهتري داشته باشيد. نوشيدن آب ازگرفتگي عضلات پيشگيري ميكند و باعث ميشود مفاصل در وضعيت بهتري قرار گيرند.
جام جم آنلاين: «نوشيدن روزي 8 ليوان آب براي حفظ سلامت بدن ضروري است!» حتما شما هم بارها اين جمله را شنيدهايد، اما با وجود اين هنوز هم خيلي از افراد توجهي به مصرف مقدار كافي آب ندارند.
به همين دليل هم مشكلات زيادي، از ايجاد چين و چروكهاي پوستي گرفته تا بروز يبوست و سنگ كليه آنها را تهديد ميكند. البته متخصصان عقيده دارند مصرف روزي 8 ليوان آب قانوني كلي براي همه افراد نيست و ميزان دقيق آن به سن فرد، سلامت او و محل زندگياش ارتباط دارد.
طبق نظر آنها چنانچه فردي ورزشكار باشد يا در مكاني كار و زندگي كند كه هوا گرم است، بايد مقدار بيشتري آب بنوشد. در مقابل افرادي كه علاوه بر آب از نوشيدنيهاي ديگر استفاده ميكنند، ميتوانند اين ميزان را كاهش دهند.
اما در هر صورت با توجه به فوايد مصرف مقدار كافي آب، بايد طوري عمل كنيم كه بدن هيچوقت با كمآبي روبهرو نشود.
خواص آب
ـ آب بنوشيد تا لاغرتر بمانيد. اگر شما هم به دنبال راهي هستيد كه بتوانيد راحتتر وزنتان را كاهش دهيد، بهتر است نوشيدن مقدار كافي آب در طول روز را نيز تجربه كنيد. نوشيدن آب باعث ميشود كمتر احساس گرسنگي كنيد و همچنين با تنظيم سوخت و ساز بدن به كاهش وزنتان كمك ميكند. بنابراين به جاي استفاده از نوشيدنيهاي شيرين و سرشار از كالري، سعي كنيد بيشتر آب خالص بنوشيد.
ـ آب بنوشيد تا انرژي داشته باشيد. اگر خسته و بيحوصله هستيد، يك ليوان آب بنوشيد تا حالتان بهتر شود. خستگي يكي از نشانههاي كمآبي بدن است كه براحتي ميتوانيد با نوشيدن آب، آن را برطرف كنيد. علاوه بر اين، آب كمك ميكند خون اكسيژن و ساير مواد مغذي ضروري را به سلولها برساند. بنابراين اگر به مقدار كافي آب بنوشيد، ديگر نيازي نيست قلب بسختي كار كند تا خون به سرتاسر بدن برسد.
آب استرس را كم مي كند
ـ آب بنوشيد تا استرس كمتري داشته باشيد. 70 تا 80 درصد بافت مغز از آب تشكيل شده است. بنابراين كاملا طبيعي است در شرايط كمآبي، جسم و ذهن با تنش و استرس روبهرو شوند، اما براي اينكه سطح استرس خود را كنترل كنيد هميشه يك ليوان آب در دسترس داشته باشيد. حواستان باشد زماني كه احساس تشنگي ميكنيد، بدنتان از قبل باكمآبي روبهرو شده است و نبايد براي نوشيدن آب منتظر حس تشنگي بمانيد.
ـ آب بنوشيد تا عضلات بهتري داشته باشيد. نوشيدن آب ازگرفتگي عضلات پيشگيري ميكند و باعث ميشود مفاصل در وضعيت بهتري قرار گيرند. به همين دليل زماني كه بدن با كمآبي روبهرو نيست و فرد به مقدار كافي آب نوشيده است ميتواند بهتر، قويتر و براي مدتي طولانيتر ورزش كند.
تاثير آب بر زيبايي پوست
ـ آب بنوشيد تا پوستي سالم و زيبا داشته باشيد. وقتي بدن با كمآبي روبهروست، خطوط نازك روي پوست و چين و چروكها عميقتر ميشود و در نتيجه بيشتر از قبل مشخص است. بههمين دليل متخصصان مصرف آب را به عنوان كرمي طبيعي براي سلامت پوست توصيه ميكنند. نوشيدن آب باعث ميشود پوستتان سالمتر، جوانتر و شادابتر به نظر برسد و با بهبود گردش خون به شفافيت و درخشانشدن آن نيز كمك ميكند.
ـ آب بنوشيد تا از يبوست پيشگيري كنيد. براي پيشگيري از بروز يبوست و عوارض آن، همان قدر كه مصرف مواد غذايي حاوي فيبر توصيه ميشود، نوشيدن آب هم موثر و ضروري است. زماني كه بدن با كمآبي روبهرو باشد، تمام آب موجود را جذب ميكند و در نتيجه روده خشك ميماند كه اين مساله باعث بروز علائم يبوست ميشود. ـ آب بنوشيد تا خطر بروز سنگ كليه كاهش يابد. امروزه چون مردم ـ ازجمله كودكان ـ بسيار كمآب مينوشند، تعداد افراد مبتلا به سنگ كليه در حال افزايش است. در حالي كه ميتوان با مصرف مقدار كافي آب، احتمال بروز اين مشكل را به حداقل رساند. بنابراين با توجه به تمام فوايدي كه درباره مصرف مقدار كافي آب گفته ميشود، بهتر است سعي كنيد هميشه يك ليوان آب در دسترس داشته باشيد و مرتب از آن بنوشيد
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
بیماران زیادی که مبتلا به MS می باشند، دچار درد مزمن هم هستند و گروه کمی از این بیماران دردهای حاد را نیز تجربه می کنند که این دردهای حاد، ناگهانی و شدید بوده و اغلب در صورت و یا ناحیه کمر ایجاد می شوند.
بیماری MS یک بیماری دستگاه عصبی مرکزی بوده و در این بیماری پوشش محافظ اعصابی که در داخل و اطراف مغز نخاع قرار دارند تخریب می شود که این خود باعث ایجاد طیف گسترده ای از علائم مثل از دست دادن کنترل عضلات هماهنگی بین آنها تا اختلالات بینائی می شود.
این بیماری در زنان شایعتر از مردان بوده و همچنین در نقاطی از دنیا مثل اروپای شمالی، آمریکا و کانادا نیز از شیوع بالاتری برخوردار است. همچنین افرادی که در خانواده خود بیمار مبتلا به MS را دارند، ریسک بالاتری برای ابتلا به این بیماری را نسبت به سایر افراد جامعه دارند.
علت بروز این بیماری چیست؟
تاکنون دلیل پیدایش این بیماری مشخص نشده است ولی بنظر می رسد که بروز این بیماری ارتباطی با پاسخهای خود ایمنی داشته باشد. چیزهائی مثل یک ویروس ممکن است باعث تحریک سیستم ایمنی شده و بدن را وادار به تولید پادتنهائی کند که به اشتباه به عناصر خودی بدن حمله می کنند، در بیماری MS این پادتنها به میلین ( Myelin ) که پوشش اعصاب می باشد حمله کرده و آنها را نابود می کنند. میلین باعث می شود که پیامهای عصبی به سرعت در طول عصب منتقل شود. حال اگر این ماده تخریب شود بر روی عصب نقاطی بدون میلین بنام پلاک بوجود می آید و با گسترش این پلاکها انتقال پیام عصبی در طول عصب کند شده و یا با مشکل مواجه می شود که خود باعث بروز علائم بیماری MS می شود.
البته علاوه بر ویروس، محققان معتقدند که پاسخهای خود ایمنی (یعنی عملکرد دستگاه ایمنی علیه میزبان و نه یک عامل خارجی) می تواند در اثر عوامل محیطی و یا ژنتیکی نیز اتفاق بیفتد.
علائم بیماری MS چیست؟
بیشتر بیماران در سنین 40-20 سال متوجه علائم بیماری MS می شوند. نوع این علائم و چگونگی پیشرفت آنها نیز بستگی به محل پلاکها در دستگاه عصبی مرکزی بیمار دارد. آسیب میلین مربوط به اعصابی که پیام عصبی را به ماهیچه ها می برند باعث ایجاد علائم حرکتی می شود ولی درگیری اعصابی که باعث انتقال حس می شوند سبب اختلال حواس مربوطه می شود.
علائم معمولاً با خستگی غیر قابل توضیح و گنگ شروع می شود و بدنبال آن ضعف کلی بدن ایجاد می شود. البته این ضعف ممکن است فقط در یک پا و یا یک دست رخ دهد. بعضی از بیماران دچار تاری دید و یا دیددوگانه ( دود بینی ) می شوند. همچنین علائمی مثل کرختی و سوزن سوزن شدن صورت، دستها و پاها، بدن، اختلال تعادل ، لرز گیجی، اختلال در بلع و یا اختلال در صحبت کردن، از بین رفتن کنترل مثانه هم در بیماری MS مشاهده می شود.
بیماران زیادی که مبتلا به MS می باشند، دچار درد مزمن هم هستند و گروه کمی از این بیماران دردهای حاد را نیز تجربه می کنند که این دردهای حاد، ناگهانی و شدید بوده و اغلب در صورت و یا ناحیه کمر ایجاد می شوند.
روند بیماری MS کلاً غیر قابل پیش بینی است. این بیماری دارای مرحله علامتدار و فعال و مرحله نهفته می باشد. بعضی از بیماران پس از مرحله علامتدار و فعال بیماری وارد یک مرحله نهفته طولانی می شوند که در آن علائم بسیار خفیف می باشد. ولی بعضی دیگر با وارد شدن در هر مرحله فعال، طول مدت مرحله نهفته آنها کوتاهتر و کوتاهتر می شود و یا کلاً وارد مرحله نهفته نمی شوند. این بیماران که فاز نهفته کوتاهی دارند به احتمال بیشتری دچار ناتوانی های دائمی مثل فلج می شوند.
گرما و استرس هم می توانند باعث بدتر شدن علائم بیماری شوند. بسیاری از بیماران مبتلا به MS، افسرده هم می شوند گرچه محققان مطمئن نیستند که آیا افسردگی از علائم این بیماری است و یا فقط پاسخی به یک بیماری مزمن به شمار می رود. بیماری MS بطور کلی تأثیری بر روی طول عمر بیمار ندارد.
چگونه این بیماری تشخیص داده می شود؟
پزشکان موقعی به MS مشکوک می شوند که بیمار نسبتاً جوان با علائم حرکتی و یا حسی که مرتباً حالت فعال و سپس خفته بخود می گیرد مواجه شوند. پزشکان مانند هر بیماری دیگری باید یک تاریخچه پزشکی دقیق را در کنار معاینه فیزیکی فرد قرار داده تا بتوانند به تشخیص MS نزدیک شوند. البته برای رسیدن به یک تشخیص قطعی باید مجموعه ای از تستها را برای کنار گذاشتن سایر بیماریهای مشابه انجام داد. بهترین وسیله برای نشان دادن نقاطی از دستگاه عصبی مرکزی ( مغز و نخاع ) که میلین در آنها از بین رفته است و پلاک ایجاد شده MRI می باشد.
پزشک همچنین ممکن است « آزمایشات پتانسیل برانگیخته » را که می توان روی اعصاب و حواس مختلف مثل بینائی، شنوایی ، ... انجام داد، درخواست کنند. در این آزمایشات این اعصاب تحریک شده و سرعت انتقال پیام الکتریکی در آنها اندازه گیری می شود. بیماران مبتلا به MS پاسخ کندتر و آهسته تری نسبت به تحریک اعصاب از خود نشان می دهند. پزشک همچنین ممکن است آزمایش بررسی مایع مغزی- نخاعی (که از طریق کمر این مایع گرفته می شود و بر روی آن آزمایشاتی انجام می گیرد) را درخواست نماید. مایع مغزی – نخاعی در افراد مبتلا به MS حاوی سطوح بالای پروتئین و WBC سفید بالاتر از حد معمول می باشد.
درمان بیماری MS چیست؟
هنوز درمان قطعی برای MS پیدا نشده است. امروزه ترکیب درمان داروئی و درمان فیزیکی برای کاهش علائم و یا حتی به مرحله نهفته بردن بیماری توصیه می شود. درمان بیماری MS توسط یک تیم شامل متخصص مغز و اعصاب و متخصص درمان فیزیکی انجام می گیرد. استفاده از داروهای استروئیدی مثل متیل پردنیزون و پردنیزون برای تخفیف علائم بیماری مفید می باشند البته اگر در یک دوره کوتاه مدت مصرف شوند. استروئیدها همچنین می توانند به بهبود اشکالات بینائی در این بیماران کمک کنند.
سایر داروها مثل « بتا اینترفرون » و « گلاتیامر » هم می توانند تعداد حمله های حاد بیماری را کاهش دهند. داروهای اخیر که تزریقی هستند باعث جلوگیری از حمله سیستم ایمنی به پوشش اعصاب میلین می شوند. سایر داروها هم ممکن است برای رفع علائم همراه بیماری مثل افسردگی، مشکلات ادراری و یا اسپاسم عضلات مورد استفاده قرار گیرند. اسپاسم عضلات بخوبی به تزریق « سم بوتولینوم » پاسخ می دهد که با رفع اسپاسم، درد ناشی از آن نیز بر طرف می شود.
بیماران با مشکلات شدید مثانه ممکن است برای تخلیه ادرار خود به نصب لوله ادارای نیاز پیدا کنند. درمانهای فیزیکی و شغلی نیز به بیمار کمک می کندکه محدوده حرکات خود، قدرت عضلات و انعطاف پذیری آنها را حفظ کنند و همچنین تکنینهائی را برای جبران اختلال هماهنگی بین حرکات در تعادل را بیاموزند تا بتواند علیرغم ناتوانائی هائی که دچار آن شده اند، کارکرد خود را حفظ کرده و به شغل خود ادامه دهند. برای رفع خستگی نیز علاوه بر بعضی از داروها، تنظیم روش زندگی خود برای قرار دادن دوره های مکرری از زمان جهت استراحت و تجدید قوا می تواند مفید باشد.
نکاتی در مورد مراقبت بیمار مبتلا MS از خود
هنوز محققان راهی را که بتوان از ابتلا به MS جلوگیری کرد، پیدا نکرده اند. اگر فردی تشخیص MS روی او گذاشته شد، در قدم اول و مهمترین مورد حمایت خوب خانواده، دوستان و اعضای تیم درمانی از وی می باشد تا او خود را تنها احساس نکند. البته نکاتی را هم خود بیمار مبتلا به MS باید رعایت کند از جمله استفاده از یک روش صحیح و سالم برای زندگی، مصرف منظم داروهای تجویز شده، برنامه منظم برای فعالیت فیزیکی و ورزش، داشتن استراحت به میزان کافی که می تواند فرد را به وضعیت بهتری از سلامت رهنمون شود.
همچنین کاهش سطوح استرس فرد بیمار می تواند در کاهش علائم او مؤثر باشد. همچنین اجتناب از فعالیت زیاد در محیطهای بیرون خصوصاً در هوای زیاد گرم که می تواند باعث تشدید بیماری شود، لازم است. حمام سونا، وان حاوی آب خیلی گرم، دوش با آب گرم گرفتن همگی می توانند باعث بدتر شدن علائم شوند که پرهیز از آنها مفید بنظر می رسد.
نوار مغز چیست؟
نوار مغز یا ثبت فعالیت الکترونیکی مغز انسان و بررسی الگوی امواج مغزی می تواند برای ارزیابی کارکرد مغز در بعضی از بیماریها مورد استفاده قرار گیرد. الکترودهای فلزی برروی نقاط متفاوت پوست سر قرار گرفته و امواج مغزی را دریافت می کنند. یک ماشین پلی گراف (چند ثبتی) کار ثبت امواج را برروی کاغذ انجام می دهد و البته در بعضی موارد اطلاعات به یک کامپیوتر منتقل شده برروی صفحه نمایشگر نشان داده می شود.
بطور متوسط انجام یک نوار مغز حدود 45 دقیقه طول می کشد ( بین 90-30 دقیقه ) امروزه انواعی از دستگاههای ثبت نوار مغز تولیر شده است که بیمار به راحتی می تواند به اطراف حرکت کرده و فعالیتهای عادی روزانه خود را انجام دهد در حالیکه دستگاه مشغول ضبط امواج مغز وی است.
نوار مغز برای چه مقاصدی درخواست می شود؟
نوار مغز برای ارزیابی بیماران مبتلا به تشنج، گیجی و کاهش سطح هوشیاری، ضربه سر و دیگر شرایطی که ممکن است، بعلت اختلال در کارکرد مغز ایجاد شوند، درخواست می گردد. همچنین این وسیله برای کمک به تشخیص بعضی از بیماریهای مغزی که باعث بدتر شدن کارکرد روانی فرد (مثل بیماری فراموشی یا نسیان) و یا اختلال کارکرد مغزی او می شوند مفید می باشد. همچنین گاهی در بیماریهای کلیوی و یا کبدی شدید نیز که باعث اختلال کارکردمغزی (آنسفالوپاتی) می شوند، می توان از این وسیله استفاده کرد. گاهی نیز برای تائید تشخیص شرایطی مثل مرگ مغزی، از نوار مغز استفاده می شود.
آمادگی و شرایط لازم برای انجام نوار مغز:ش
در بسیاری از موارد برای انجام نوار مغز هیچگونه آمادگی نیاز نمی باشد ولی گاهی برای انجام EEG ( نوار مغز ) پزشک توصیه می کند که فرد خود را محدود کرده و در شرایط کم خوابی برای انجام تست مراجعه کند. این حالت که بیشتر در مبتلایان به بیماری صرع و گاهی در سایر اختلالات توصیه می شود، باعث می گردد که اختلال بطور واضح تری در نوار مغزی خود را نشان دهد.
نوار مغز یا الکتروانسفالوگرام چگونه صورت می گیرد؟
فرد در حالیکه نشسته و یا برروی تخت خوابیده است، تکنسین الکترودهای کوچکی را به سر او وصل می کند. گرچه برای انجام این تست نیازی نیست سر تراشیده شود ولی باید سر کاملاً تمیز بوده و محلی که الکترود قرار می گیرد باید از هرگونه چربی اضافه پاک باشد. ممکن است از ژل مخصوص در محل اتصال الکترود استفاده شود تا امواج مغزی براحتی بتوانند توسط آنها دریافت شوند.
پس از دریافت امواج توسط الکترودها آنها به ماشین پلی گراف فرستاده شده و برروی کاغذ ثبت می شوند. در هنگام انجام نوار مغز تکنسین ممکن است از شما بخواهد چشمهای خود را باز و یا بسته کنید و یا اینکه به سرعت نفس بکشید و یا تنفس عمیق انجام دهید. گاهی فرد در مقابل نور درخشان و چشمک زن قرار می گیرد. در موارد خاص نیز انجام نوار مغز حتی پس از به خواب رفتن بیمار ادامه می یابد.
آیا انجام نوار مغز برای انسان خطر دارد؟
این آزمایش، کاملاً ایمن بوده و فقط گاهی در افراد مبتلا به صرع در اثر تحریک مغز ( مثلاً در اثر نور درخشان و چشمک زن و یا تنفسهای عمیق و سریع ) می تواند باعث تشنج شود.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
تخم یک ماده غذایی بی نظیر و سرشار از پروتئین، مواد معدنی و ویتامین های مورد نیاز بدن است که کمبود برخی از آنها موجب بروز بیماریهای مختلف از جمله بیماریهای ذهنی، پوستی و چشم میشود.
وزارت بهداشت اعلام کرد: تخممرغ جایگاه ویژهای در سفره غذایی ایرانیان از سالیان دور تاکنون داشته است. به علاوه توجه ویژهای به این ماده در موارد غیرتغذیهای همچون سفره هفتسین، سفره عقد، شکستن تخممرغ به عنوان جلوگیری از چشم زخم، طالعبینی، درمان شکستگیهای استخوان و... شده است که همه و همه در پیشینه و تاریخچه ایران باستان وجود داشته و در بسیاری از مناطق سنتی ایران به غلط یا صحیح، هنوز جایگاه ویژه خود را حفظ کرده است و داد و ستد این ماده غذایی در برخی از خانوارهای روستایی تنها محل درآمدزایی محسوب میشود.
از طرف دیگر خواص تغذیهای موجود در تخممرغ، این ماده غذایی را در هرم غذایی که معرف الگوی مناسب مصرف مواد غذایی در هر کشور است در گروه گوشت، حبوبات و مغزها قرار داده است.
در مصرف مواد غذایی این گروه نیز همچون سایر گروههای غذایی باید تنوع و تعادل در مصرف و رعایت شود و از مواد این گروه به شکل جانشینی استفاده شود.
ارزش غذایی یک عدد تخممرغ معادل است با 30 گرم انواع گوشت (قرمز، مرغ و ماهی) معادل دو تکه متوسط خورشتی، نصف لیوان حبوبات پخته، یک چهارم لیوان حبوبات خام و یک چهارم لیوان انواع مغزها (بادام، پسته، فندق، گردو و...)
اجزای ترکیبی تخممرغ و عوارض ناشی از کمبود هر یک در بدن
تخممرغ و شیر از معدود غذاهای شناخته شده در طبیعت هستند که میتواند نیازهای بدن را به طور متعادل تامین کنند.
عمدهترین ویژگی تخممرغ و وجه تمایز آن نسبت به سایر مواد غذایی، ترکیب پروتئینی و مواد مغذی موجود در آن نظیر کولین، لوتئین و گزانتین و تولید بسیار کم انرژی است.
* پروتئین
مواد پروتئینی بعد از آب، قسمت عمده بافتهای نرم و 18 درصد وزن بدن را تشکیل میدهد.
پروتئینها مسئول ساخت، نگهداری و ترمیم بافتهای بدن هستند و باید همیشه به مقدار لازم در رژیم غذایی استفاده شوند.
پروتئین مواد غذایی در دستگاه گوارش و کبد به ترکیبات سادهتری به نام اسید آمینه شکسته و جذب سلولها میشود. آنها مولکولهای درشتی هستند که از واحدهای کوچکتری به نام اسید آمینه ساخته شدهاند.
۹نوع اسید آمینه از مجموع بیستگانه آن، از اسید آمینههای ضروری بدن است، یعنی بدن انسان قادر به ساخت آنها نیست و باید از طریق غذا تامین شود.
تخممرغ دارای تمام اسید آمینههای ضروری است. پروتئین تخممرغ یک پروتئین کامل، قابل جذب و دارای بیشترین اسید آمینههای ضروری برای بدن است که درصد جذب بالایی دارد.
بیشترین واکنشهای مهم و پیچیده شیمیایی بدن به وسیله گروهی از پروتئینها به نام آنزیمها و هورمونها انجام میشود و تخممرغ منبع بسیاری خوبی برای تامین پروتئین مورد نیاز آنهاست.
پروتئین تخممرغ هم در سفیده و هم در زرده آن وجود دارد که نسبت آن 60 درصد به 40 درصد است. به دلیل کیفیت بالای تخممرغ، این ماده نقش مهمی در ایجاد سیری به خصوص هنگامی که در وعده صبحانه مصرف شود دارد و به همین دلیل باعث کاهش وزن میشود زیرا علاوه بر القای احساس سیری، میزان کالری بسیار کمی تولید میکند.
مطالعات نشان داده است که مصرف پروتئینهای دامی با کیفیت بالا که تخممرغ سرآمد آنهاست به طور موثری از تحلیل توده عضلانی در طول سالخوردگی جلوگیری کرده و آن را کاهش میدهد و در هنگام کاهش وزن نیز بافت عضلانی را حفظ میکند.
تخممرغ با دارا بودن حدود 6 گرم پروتئین میزان 13درصد نیاز غذایی توصیه شده در یک رژیم غذایی بر پایه 2هزار کیلو کالری را تامین کند.
عوارض کمبود مواد پروتئینی عمدتاً به نام سوء تغذیه شناخته می شود و از علام مهم آن میتوان لاغری مفرط، بزرگ شدن شکم و عدم رشد مناسب بدن را نام برد.
در نقاطی از آفریقا که مردم دچار فقر موارد پروتئینی هستند، این عوارض در کودکان به خوبی مشهود است و به همین دلیل سازمان خوارو بار و کشاورزی ملل متحد (FAO) کشورهای آفریقایی را ملزم کرده که با بهرهگیری از تخممرغ مشکل سوء تغذیه پروتئین را کاهش دهند.
* کربوهیدرات
کربوهیدراتها، منابع مهم انرژی را در غذا تشکیل میدهند. کربوهیدراتها به مواد پرانرژی تجزیه میشوند و انرژی لازم را در بدن ایجاد میکنند. تخممرغ با دارا بودن حداکثر 0.6 گرم کربوهیدرات در این خصوص نقش چندانی نداشته و قالب ویژگی آن برپایه پروتئین بسیار ارزشمند آن استوار است.
*چربی
ترکیب چربی تخممرغ به صورت یک سوم اشباع شده و دو سوم غیر اشباع است. تخممرغ با دارا بودن 5 گرم چربی کل که حدود 1.6 گرم آن به صورت اشباع شده است تنها 72 کیلو کالری انرژی تولید میکند که این نکته از ویژگیهای بارز تخممرغ است.
* ویتامینها
ویتامینها مواد آلی با ترکیبات پیچیدهای هستند که به مقدار کم در حیوانات و گیاهان وجود دارند. ویتامینها نقش عمدهای در سوخت و ساز طبیعی مواد در بدن به عهده دارند.
تخممرغ حاوی ویتامینهای مهم و مورد نیاز بدن از جمله ویتامینهای E،D،A،B،B12 اسیدفولیک، ریبوفلاوین و به ویژه کولین است و به لحاظ داشتن ویتامینهای مختلف، منبع غذایی مغذی و مناسبی برای تامین نیازهای بدن است. به جز ریبوفلاوین که عمدتاً در سفیده است تمام ویتامینهای تخممرغ در زرده آن وجود دارند که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود.
1. ویتامین A: از ویتامینهای محلول در چربی است. مقدار آن در تخممرغ 244 واحد بینالمللی است. عوارض ناشی از کمبود ویتامین A عبارتند از: شبکوری، ناراحتی چشمی (خشک شدن موکوس چشم) و کاهش مقاومت بدن در مقابل بیماریهای عفونی.
2. ویتامین B2: تخممرغ منبع خوبی برای تامین ویتامین B2 بدن است. این ویتامین از ویتامینهای محلول در آب است و در سفیده تخممرغ به مقدار زیاد وجود دارد. مقدار ویتامین B2 در یک عدد تخممرغ متوسط 0.24 میلیگرم است. عوارض ناشی از کمبود ویتامین B2 عبارت است از: التهاب بدن، خشک و پوسته پوسته شدن پوست اطراف دهان، گوش و بینی، در صورت کمبود شدید این ویتامین در بدن، در بینایی و خونسازی اختلاف ایجاد میشود.
3. ویتامین B12: یکی از عناصر ضروری برای تشکیل گلبول قرمز خون ویتامین B12 در یک تخممرغ 0.65 میکروگرم است در حالی که مقدار نیاز بدن افراد بالغ 3 میکروگرم در روز است. عوارض ناشی از کمبود ویتامین B12 عبارتند از: کمخونی، خستگی و اختلافات سیستم عصبی.
4. ویتامین D: ویتامین D از ویتامینهای محلول در چربی و برای جذب، تعادل و تثبیت کلیسیم و فسفر در بدن عنصری ضروری است. شیر، کره، تخممرغ و جگر حاوی مقدار کافی ویتامین D است. عوارض ناشی از کمبود ویتامین D عبارتند از: نرمی استخوان در کودکی و پوکی استخوان در میانسالی و کهنسالی. مصرف روزانه ویتامین D در افراد بالغ بر 0.0025 میلیگرم توصیه میشود.
5. ویتامین E: ویتامین E از ویتامینهای محلول در چربی و مقدار آن در تخممرغ 0.48 میلیگرم است. عوارض ناشی از کمبود ویتامین E عبارتند از: اختلال در تولید مثل و ضعف عضله قلب، این ویتامین اثر درمانی و پیشگیری کننده از بیماریهای عروق کرونر، سرطان سینه، سرطان ریه، آترواسکلوز (تصلب شریان)، دیابت و التهابات و آسیبهای ورزشی دارد.
6. کولین: کولین یکی از ویتامینهای مهم موجود در تخممرغ است. به دلیل اهمیت این ماده در ساختمان بدن، عدم مصرف منابع آن در گروههای خاص بویژه زنان باردار و شیرده میتواند آثار سوء قابل توجهی داشته باشد.
در طی سالها به دلیل محدودیتهایی که در مصرف تخممرغ ناشی از سوء ذهنیت در مورد کلسترول آن پیش آمد، کمبود کولین نیز در جوامع خودنمایی کرد زیرا تخممرغ غنی از کولین است و کولین هم نقش اساسی در متابولیسم بدن دارد.
تخممرغ پس از جگر گاو دومین منبع مهم و غنی از کولین است که به خصوص باید در زنان باردار و شیره به مصرف برسد. کولین تخممرغ در داخل زرده آن به صورت مادهای به نام لسیتین یافت میشود. 2 عدد تخممرغ با تامین حداقل 250 میلیگرم کولین حدود 50درصد نیاز روزانه یک خانم باردار و شیرده را تامین میکند.
کولین:
- در به هم پیوستگی ساختمان غشای سلولها نقش دارد.
- منبع مهم تامین گروههای متیل است.
- برای انتقال پیامهای سلولی، انتقال پیامهای عصبی، حمل و نقل چربیها در بدن نقش دارد.
- برای متابولیسم در بدن حیاتی است.
نکات مهم در باره کولین به شرح زیر است:
1- کولین نقش بسیار مهمی در تکامل مغز جنین دارد. همچنین مطالعه بر روی حیوانات ثابت کرده است کولین مناطقی از مغز را که مسئول برقراری حافظه هستند را تحت تاثیر قرار داده و توانایی یادگیری در دوران زندگی را تقویت میکند.
2- دریافت کولین توسط جنین از مادر نه تنها باعث رشد و تکامل مناسب مغزی او میشود بلکه باعث میشود که سطح ماده هموسیستئین در خون مادر در حد متعال حفظ شود.
از آنجایی که افزایش میزان هموسیستئین در خون مادر با افزایش بروز ضایعات مغزی در جنین همراه است، مادران بارداری که در رژیم غذایی خود فقر کولین دارند 4 برابر بیشتر احتمال دارد که جنین آنها دچار ضایعات لوله عصبی از جمله کانال مغزی – نخاعی شود.
3 – هموسیستئین اسید آمینهای در خون است که احتمال میرود در افزایش احتمال خطر بروز بیماریهای قلبی – عروقی، اسکیزوفرنی و آلزایمر و برخی سرطانها نقش داشته باشد. کولین همانند اسید فولیک در متابولیسم این ماده موثر بوده و کمبود آن با افزایش میزان این ماده در خون همراه است.
4- مصرف کافی کولین توسط دختران در دوران رشد و بلوغ با کاهش احتمال بروز سرطان سینه در بزرگسالی آنها همراه است. به طور خاص، خوردن یک عدد تخممرغ در روز با 18درصد کاهش احتمال سرطان سینه همراه است به ویژه وقتی که همراه با میوه و سبزیجات مصرف شود.
5- ثابت شده است در کسانی که 6 عدد تخممرغ در هفته مصرف کردهاند، احتمال بروز سرطان سینه در آنها 44درصد کمتر از کسانی بوده که 2 عدد تخممرغ یا کمتر در هفته مصرف کردهاند.
6- مطالعات بالینی انجام شده بر روی افراد بزرگسال سالمی که دچار کمبود کولین بودهاند نشان میدهد که با افزایش ضایعات DNA (که علامت بروز بیماریهای مزمن از جمله سرطان، آرتریت و پیری زودرس میباشد)، افزایش مرگ سلولهای ایمنی بدن به نام لنفوسیتها و افزایش نقص در عملکرد کبد و عضلات اتفاق میافتد.
7- نیاز به کولین برای مردان 550 میلیگرم در روز و معادل نیاز زنان شیرده است. این مقدار برای زنان 425 میلیگرم در روز و برای زنان باردار 450 میلیگرم در روز است.
7. بتا کاروتنها (لوتئین و گزانتین):
از 600 کاروتنوئید موجود در طبیعت 50 نوع آن در غذاها و 6 نوع آن در پلاسمای خون انسان یافت میشود و فقط دو نوع آن در چشم وجود دارد که بنام لوتئین و گزانتین در ماکولای شبکیه چشم تحت عنوان «لکه زرد» وجود دارند. لوتئین و گزانتین در غلظتهای متفاوت و سرم خون، بافت چربی، بافت پستان و در شیر مادر وجود دارند.
لوتئین و گزانتین از دسته مواد بسیار مهم و ضروری برای سلامت چشم هستند.
بدن انسان قادر به ساخت این دو ماده نیست لذا باید از طریق غذا آن را دریافت کند که به دلیل اینکه تخممرغ از منابع بسیار مهم و غنی این مواد است. به مصرف منظم آن توصیه میشود.
ثابت شده است تخممرغ 15درصد نیاز روزانه یک فرد را در این رابطه تامین کرده که تقریبا 100درصد آن جذب بدن میشود.
گرچه سبزیها تیره رنگ مثل اسفناج بیشتر از تخممرغ حاوی این دو ماده هستند ولی جذب بدنی این مواد از طریق تخممرغ بسیار بیشتر است و لذا زرده تخممرغ غنیترین و مهمترین منبع تامین این مواد محسوب میشود.
ویژگیهای این دو ماده و نقش تخممرغ در این رابطه به شرح زیر است:
1.تغذیه با تخممرغ سبب افزایش سطح لوتئین در خون و افزایش تجمع این مواد در ناحیه شبکیه چشم میشود که باعث حفاظت سلولهای چشم از آسیبهای مختلف به ویژه دژنراسیون و تخریب سلولهای ماکالا میشود.
این دو ماده با کمک به ساخت رنگدانه در ناحیه ماکولا، کردن اشعههای UV در چشم را در نتیجه حفاظت چشم از آسیب را سبب میشوند و با عمل آنتیاکسیدانی خود از آسیب رادیکالهای آزاد به سلولهای چشم جلوگیری میکنند.
یکی از مهمترین مشکلات اجتنابناپذیر، بروز آسیبهای تحلیل برنده لایه ماکولای چشم بر اثر سالخوردگی است که میتواند به کوری غیرقابل برگشت منجر شود و این مواد در غلظت مناسب از این ضایعه نیز جلوگیری کرده و آن را کاهش میدهند.
چون در حال حاضر درمان خاصی برای این ضایعه وجود ندارد لذا تنها با خوردن غذاهای غنی از این ماده به کاهش بروز آن کمک میشود. مصرف غذاهای حاوی این دو ماده از قبیل زرده تخممرغ، اسفناج و بروکلی با بیش از 20درصد کاهش احتمال بروز کاتاراکت و بیش از 40درصد کاهش احتمال بروز دژنراسیون ماکولار در سالخوردگی میشود.
2. پوست نیز به طور مکرر در معرض آسیبهای ناشی از اشعه UV و سایر طیفهای نور است. این دو ماده به دلیل نقش جذب این اشعهها و خاصیت آنتیاکسیدانی اثر مهمی در حفاظت پوست دارند و چون مصرف موضعی آنها به لایه زیرین پوست نمیتواند نفوذ کند لذا مناسبترین روش استفاده، مصرف خوراکی این مواد است.
3. بین دریافت ناکافی لوتئین و گزانتین و شیوع سرطان کولون، سرطان دستگاه گوارش و ریه ارتباط وجود دارد که اساس آ» هم نقش این دو ماده در تنظیم لوتئین پلاسما و سایر کارتنوئیدهاست.
* مواد معدنی:
1. کلسیم:
تقریباً 1.6 درصد از وزن بدن را کلسیم تشکیل میدهد که نسبت به سایر مواد معدنی تشکیل دهنده بدن، سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است. 85 درصد از خاکستر اسکلت بدن را فسفات کلیسم تشکیل میدهد و مقادیری از آن در مایعات بدن، اعصاب، قلب و عضلات وجود دارد. مقدار مناسب کلسیم در بدن، در تنظیم ضربان و فشار خون موثر است.
غذای روزانه هر فرد باید حداقل حاوی 800 میلیگرم کلسیم باشد. این میزان در مورد زنان باردار و شیرده از 1500 تا 2000 میلیگرم توصیه شده است. 26 میلیگرم کلسیم در تخممرغ وجود دارد که عمدتا در زرده آن موجود است. عوارض کمبود کلسیم در کودکان، نرمیاستخوان، کاهش رشد، خرابی دندانها و لثه و در بزرگسالان، پوکی استخوان است.
2. فسفر:
فسفر از ترکیبات مهم سلولهای بدن است و در واکنشهای شیمیایی بدن و همچنین فعال کردن آنزیمها، ویتامینها و در نهایت رشد و ترمیم بافتهای بدن نقش عمدهای به عهده دارد. فسفر به همراه کلسیم در تشکیل و استحکام استخوانها عمل میکند و در ساخت بافتهای عضلانی، مغز و اعصاب دخالت دارد. مقدار مصرف روزانه فسفر برابر کلیسیم پیشنهاد میشود غذاهایی که به اندازه کافی حاوی پروتئین و کلسیم میباشند از فسفر کافی نیز برخوردارند.
فسفر تخممرغ که عمدتاً در زرده آن وجود دارد به میزان 96 میلیگرم بوده و از لحاظ مقداری نسبت به کلسیم برتری دارد. عوارض کمبود فسفر در بدن مشابه عوارض کمبود کلسیم است.
3. سدیم و پتاسیم
اگرچه خواص سدیم و پتاسیم از نظر شیمیایی مشابه است ولی هیچیک از آنها را در بدن نمیتوان جایگزین دیگر کرد. سدیم 0.2 درصد از وزن بدن را تشکیل میدهد و عمدتاً در مایعات بدن و خود یافت میشود.
افزایش سدیم در بدن موجب خروج آب سلولی و تورم اندامهای تحتانی بدن میشود. پتاسیم 9درصد درصد وزن بدن را تشکیل میدهد و عمدتاً از ترکیبات داخل سلولی است.
پتاسیم تنظیم کنندهای مناسب برای حالت اسیدی و بازی خون است و در ایجاد تعادل میان سلولهای بدن و مایع اطراف آنها اهمیت دارد.
نیاز روزانه یک فرد بالغ به سدیم و پتاسیم به ترتیب 1.5 و 4.7 گرم است. میزان سدیم و پتاسیم که غالبا در سفیده تخممرغ یافت میشوند به ترتیب 70 و 67 میلیگرم است. به این ترتیب یک عدد تخممرغ به طور متوسط به ترتیب 22.5 و 70 درصد از نیاز روزانه یک فرد بالغ را به سدیم و پتاسیم تامین میکند.
4. سلنیوم:
سلنیوم آنتی اکسیدانی است که از انهدام بافتهای بدن جلوگیری کرده و به همراه ویتامین E علیه برخی بیماریهای مزمن عمل میکند. سلنیوم در تقویت سیستم ایمنی، بهبود آرتریت روماتوئید، پیشگیری از پارکینسون و آلزایمر، حفاظت از چشمها در مقابل آب مروارید، بهبود خلق و خو و کاهش افسردگی، کاهش خطر بیماریهای قلبی و پیشگیری از سرطان موثر است.
5. آهن:
اگرچه آهن فقط 0.004 درصد وزن بدن را تشکیل میدهد، اما اهمیت و نقش ویژهای در انتقال اکسیژن خون به سلولهای بدن دارد. مقدار آهن تخممرغ حدود 0.92 میلیگرم و عمدتا در زرده موجود است که به نسبت دیگر مواد موجود در آن کمتر است.
در رژیم غذایی روزانه، مصرف آهن برای بچهها 5 تا 10، مردان 10 و زنان 18 میلیگرم توصیه میشود. البته نوع آهن مصرفی برای جذب در بدن بسیار اهمیت دارد.
به طور مثال اگر چه اسفناج به عنوان یک ماده غذایی، حاوی درصد بالایی آهن است، اما فقط درصد کمی از آن قابلیت جذب در بدن را دارد این در حالی است آهن موجود در تخممرغ به طور کامل جذب بدن میشود.
زرده تخممرغ یکی از منابع خوب آهن است ولی آهن آن در مقایسه با آهن Haem موجود در گوشت، از قابلیت جذب کمتری برخوردار است. وجود زرده تخممرغ در برنامه غذایی کودکان، بخشی از آهن مورد نیاز آنها را تامین میکند.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
در چند سال اخیر، روانشناسان و جامعهشناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداختهاند كه قبلاً برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما میشود؟
پژوهشگران به این منظور تحقیقات گستردهای در سراسر جهان انجام دادهاند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوعدوستی و عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر میگذارد. حوزه جدید روانشناسی مثبت پر از یافتههای جدیدی حاكی از آن است كه اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد. 10 راهبرد ثابتشده برای افزایش رضایت عبارتند از:
1. لحظات روزانه زندگی را درك كنید
هر از چندی مكث كنید تا گل سرخی را ببویید یا كودكان را حین بازی تماشا كنید. كسانی كه درنگ میكنند تا وقایعی را كه بهطور عادی با عجله پشت سر میگذارند، ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فكر میكنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و كاهش افسردگی گزارش میكنند.
2. از مقایسه بپرهیزید
چشم و همچشمی جزئی از بسیاری از فرهنگهاست اما مقایسه خودمان با سایرین میتواند به رضایت و عزت نفس لطمه وارد كند. به جای مقایسه كردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی معطوف كنید تا به رضایت بیشتری دست یابید.
3. بیش از اندازه به پول توجه نكنید
كسانی كه پول را در رأس فهرست اولویتهای خود قرار میدهند، بیشتر در معرض افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین هستند. این امر در ملل و فرهنگهای گوناگون یكسان است. هر چقدر بیشتر رضایت را در كالاهای مادی بجوییم، كمتر آن را مییابیم. رضایت، عمر كوتاهی دارد و گذراست. پولدوستان نیز در آزمون پویایی و خودشكوفایی نمره اندكی میگیرند.
4. اهداف معنادار داشته باشید
كسانی كه برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش میكنند، بسیار راضیتر از كسانی هستند كه رؤیاها یا آرزویی ندارند. این اهداف میتواند به سادگی یادگرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن بچهها به شیوهای اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد به نوعی معنا نیاز دارد. به گفته دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل كار و چه در خانه آن است كه فعالیتهایی انجام دهیم كه از نظر شخصی هم لذتبخش و هم مهم باشد.
5. در كار ابتكار به خرج دهید
میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتكاری كه به خرج میدهید، بستگی دارد. محققان معتقدند هنگامی كه خلاقیت به خرج میدهیم، به دیگران كمك میكنیم و راههای بهبود در امور را پیشنهاد میكنیم یا كارهای اضافی انجام میدهیم، از كارمان بیشتر احساس اغنا میكنیم.
6. دوست پیدا كنید و به خانواده اهمیت دهید
افراد راضی معمولاً خانواده دوست و روابط بهتری دارند. اما صرف كمیت رابطه با افراد كافی نیست، بلكه كیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه نزدیك نیاز دارد؛ رابطهای كه در برگیرنده تفاهم و توجه باشد.
7. لبخند بزنید، حتی زمانی كه حالش را ندارید
بهنظر ساده میرسد اما بسیار مؤثر است. افراد راضی امكانات موجود، فرصتها و موفقیت را میبینند. وقتی آنان به آینده نگاه میكنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور میكنند، معمولا گزینههای مثبت را میبینند. حتی اگر از بچگی اینگونه بزرگ نشدهاید كه نیمه پر لیوان را ببینید، با تمرین نگرش مثبت به عادت تبدیل میشود.
8. طوری تشكر كنید كه گویی واقعاً قدردان هستید
كسانی كه عادت به سپاسگزاری دارند، معمولاً سالمتر و خوشبینتر هستند و بیشتر به سوی تحقق اهداف پیشرفت میكنند. تحقیقات نشان میدهد افرادی كه به كسانی كه به آنان كمك كردهاند، نامه تشكرآمیز مینویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یك نامه تشكرآمیز تا هفتهها طول میكشد.
9. از خانه بیرون بروید و ورزش كنید
تحقیقات نشان میدهد كه ورزش میتواند به اندازه داروها در درمان افسردگی مؤثر باشد و در عین حال هیچگونه عوارض جانبی نیز نداشته باشد. به علاوه، هزینه آن نیز بهمراتب كمتر است. ورزش منظم حس تحقق چیزی را به انسان میدهد، امكان تعامل با دیگران را فراهم میكند، هورمونهای عامل احساس خوب را در بدن آزاد میكند و عزت نفس را افزایش میدهد.
10. بخشش را فراموش نكنید
نوعدوستی و بخشش را به جزئی از زندگی خود تبدیل كنید و از این كار مقصودی را بجویید. محققان میگویند كمك به همسایه، داوطلبشدن برای انجام كارهای عامالمنفعه یا اهدای كالا و خدمات باعث ایجاد احساس خوبی در شخص میشود كه مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد كه از ورزش كردن یا ترك كردن سیگار هم بیشتر است. گوش كردن به درد دل دوست، یاد دادن مهارتها، توجه به موفقیتهای دیگران و روحیه گذشت نیز به رضایت میافزاید. محققان میگویند كسانی كه برای دیگران خرج میكنند، بیشتر از كسانی كه برای خودشان خرج میكنند، احساس رضایت میكنند.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
-آیا میدانید قرمزی درون کالباس از گوشت تاج خروس است.(زیر دندان خود حس کرده اید.)
2-آیا میدانید ماده اولیه کالباس از سویاست که سودازا و مضر است و موجب کم حافظگی می شود.بنابر شواهد عینی زایدات گوشت وگوشت های غیر قابل استفاده برای ساخت سوسیس و کالباس استفاده می شود.
3-آیا میدانید پیامبر اسلام (ص) فرموده اند گوشت گاو مرض است. روغن آن دارو و شیر آن شفا است.
4-آیا میدانید گوشت گاو به گفته بو علی سینا عامل 16 بیماری مهلک می باشد که اولین آن سرطان و دومین آن مالیخولیا (اسکیزوفرنی) و سومی آن بواسیر می باشد. جنون گاوی ویروس و میکروب نیست بلکه پروتئین گاو است.
5-آیا میدانید در شیر پاستوریزه فقط 2درصد چربی حذف شده و به جای هزینه پاستوریزاسیون ماده نگهدارنده بنزوات سدیم زده میشود که خطر ناک و سرطان زاست.
6-آیا میدانیددر شیر استرلیزه که امکان نگهداری 6 ماه خارج از یخچال را دارد غلظت بنزوات سدیم بیشتر است.
7-آیا در ماکارونی 20درصد گنوتن صنعتی استفاده می شود که سرطان زاست. و در بسیاری کارخانه ها نان خشک کپک زده به جای آرد در ماکارونی استفاده می شود و ماکارونی یبوست زاست.
8-آیا میدانید سس مایونز به دلیل ترکیب خاصی که دارد در کنفرانس های علمی به عنوان سم کبد معرفی میشود.
9-آیا میدانید در نان باگت برای متخلخل شدن از پودر های بکینگ یا جوش شیرین زیاد استفاده می شود که در گمرک ها با علامت مرگ وارد میشود.
10-آیا میدانید نان های مصرفی بدلیل فاقد سبوس بودن از مهمترین قسمت ریز مغذی که گروه ویتامین های (ب) می باشد محرومند ونان باگت بدترین نانهاست.
11-آیا میدانید ساندیس ها، نوشابه ها ،بیسکویت ها ، کیکها و...با قندهای مصنوعی چون ساخارین که 1000برابر شیرین تر از قند معمولی است ساخته میشودکه دشمن کبد و کلیه است.
12-آیا میدانید رنگ های افزودنی در نوشابه ها ، ساندیس ها ، کیک ها ،آدامس ها همه سرطان زا هستند.
13-آیا میدانید ماده مخدر به نام cola (پپسی کولا، کوکا کولا و...) در اکثر نوشابه ها وجود دارد که کافئین و کارامل از این دست هستند.
14-آیا میدانید گوشت مرغ و ماهی که متاسفانه سفارش بسیاری از پزشکان است بلغم زاست و موجب سکته و تومور های مختلف می گردند.
15-آیا میدانید گوشت مرغ و ماهی های پرورشی با هورمونها هستند که عوارض متعدد به بار می آورند.
16-آیا میدانید قیمت روغن های مایع مثل آفتابگردان اگر واقعی باشدخيلي بالاتر از قيمت بازار است.
17- آیا میدانید سرکه های صنعتی از اسید استیک محلول در آب بعلاوه اسانس ها و رنگ ها هستند که همگی بسیار مضر اند. 18-آیا میدانید بیشتر محتوای روغن ها ی مایع از پارافین خوراکی که محصول پالایشگاههای نفت است درست شده است که کلسترول خون را افزوده موجب چربی خون و ... می شود که کشنده است.
19-آیا میدانید جهت براق شدن خیار گلخانه ای از روغن مالی استفاده و خیار گلخانه ای بدلیل ندیدن نور خورشید سرطان زا و خطر ناک اند.
20-آیا میدانید موز به جای هوای گرم جنوب در گلخانه های شهر های مختلف ،از جمله شهر های شمالی ، آن هم توسط کاربیت ظرف چند روز به طور انبوه به عمل می آید و موجب تولید مرض و یبوست زاست.
21-آیا میدانید در اکثر کارخانه ها ی آبلیمو های صنعتی حتی یک لیمو هم وارد نمی شود و آب لیمو صنعتی از «آب کاه» بعلاوه برخی اسانس ها و جوهر نمک تولید می شود که همین امر موجب ته نشین نشدن محتوای آب لیمو میباشد.
22-آیا میدانید کره گیاهی دروغی بیش نیست و با مواد پایه ای نفت و در برخی کشور ها فضولات انسانی تولید می شود وموجب تشکیل پلاک اتروم در عروق کرونر قلب وبیماری ایسکمیک قلبی می شود و شعار« کره مارگارین ( گیاهی) دوست قلب شما » فریب افکار عمومیست.
23-آیا میدانید نوشابه ها موجب آسیب دیدگی سلولهای کبدی ،بیقراری،نامنظمی ضربان قلب به علت وجود بنزوات سدیم و کافئین می شود.
24-آیا میدانید گاز co2 موجود در نوشابه ها سبب پوکی استخوان میشود. فسفر و اسید سولفوریک رقیب کلسیم سطح استخوان وموجب نرمی استخوان میشود یک عدد نوشابه به اندازه 6 بشقاب برنج چاق کننده است وضرر شربتهای کارخانههای مشابه «سنایچ»کمتر از نوشابه نیست.
25- آیا میدانیدمواد قندی موجود در داخل نوشابهها موجب پوسیدگی دندان میشود.(اگر دندان شکستهای را در داخل بطری نوشابه بیاندازید پس از 7 ساعت حل میشود)
26-آیا میدانیدسس مایونز حاوی مواد نگهدارنده(سربات پتاسیم وبنزوات سدیم)است که ایندو سرطانزا هستند.
27-آیا میدانید سس مایونز از همه غذاها مضرتربرای صدمه به پوست وجوش صورت است.
28-آیا میدانید پفک بر اساس تحقیقات پزشکی انجام شده در کشور انگلستان موجب عقیمی وناباروری در کودکان میگردد.
29-آیا میدانید پفک حاوی تار ترازین (ماده قرمز و نارنجی رنگ) سبب اختلالات رفتاری و اضطراب و پرخاشگری و عصبیت در اطفال می شود.
30-آیا میدانید پنیر پفک(پنیر فاسد) و گندیده تاریخ مصرف گذشته می باشد . چسبندگی پفک بر اساس تحقیقات تا 7 بار مسواک هم تمیز نمی شود وموجب بی اشتهایی می شود و آمار مصرف پفک در ایران روزانه هر نفر 2 عدد میباشد.
31-آیا میدانید برنج پر مصرف ترین اقلام سفره ایرانیان سودا زاست وموجب غلظت خون میشود . برنج یبوست زاست که یبوست مادر همه بیماریهاست. برنج موجب انسداد عروقی ،سنگ صفرا و سنگ کلیه میشود. خوردن برنج موجب تیرگی پوست میشود.
32-آیا میدانید چای سیاه موجب کم خونی ، آریتمی قلب، اختلالات گوارشی، چروکیدگی پوست و ریزش مو میشود.
33-آیا میدانید شکر سفید برای کبد مضر و موجب به هم خوردن متابولیسم سلولهای کبدی و مواد رنگبر قند و شکر هم مضر میباشد.
34-آیا میدانید قند و شکر تفاله باقیمانده چغندر قند و نیشکر است که مواد ارزشمند آن گرفته شده و به دامها داده میشود.
35-آیا میدانید روش ذبح مرغها سبب ترشح هورمون استرس در بافتهای آنها می شودکه مضر است.
36-آیا میدانید به مرغها آنتی بیوتیک های متنوع و متعددی خورانده میشودکه درصد بروز و شیوع عفونتهای میکروبی مصرف کنندگان را بالا میبرد . مرغ های ماشینی بر اساس تحقیقات فرانسویها بدلیل محرومیت از نور آفتاب بسیار مضرند.
37-آیا میدانید اسید های چرب ترانس در چیپس پس از حرارت مکرر سرطان زا میشوند.
38-آیا میدانید کلیه تن ماهی ها ، کنسرو ها ، کمپوتها، سرکه ،آبلیمو و آبغوره ها ی کارخانه ای، رب کارخانه ای، بستنی ها، شگلاتها، کاکائوها، بیسکویتها و اقلام غذایی کارخانه ای و بسته بندی بدلایل متعدد مضر، سرطان زا و کشنده هستند.
39-آیا میدانید ظروف استیل، سرب در داخل غذا مینماید که سرطان زاست. ظروف تفلون بدلیل تخریب لایه های تفلون سرطان زاست.
40-آیا میدانید ظروف آلومینیوم موجب کم خونی،آلزایمر،ضعف اعصاب و لرزش دست میشوند و ظروف لعابدار حاوی ترکیب سرب بوده و سرطان زاست.ظروف زودپز،تند پز،مایکروویو و دستگاههای داغ کننده برقی همگی مضرند.
41-آیا میدانید مسواک پلاستیکی رایج موجب از بین رفتن مینای دندان و خمیر حاوی فلوراید موجب پوسیدگی دندان میشود
آيا ميدانستي که متوسط عمر مردان در ايران شصت و دو سال چهار ماه و براى زنان شصت و سه سال و دو ماه ميباشد.
آيا ميدانستي سالانه يک ميليون و دويست هزار نفر جان خود را در سوانح رانندگي از دست ميدهند که تقريبا نود درصد آن در کشورهاى جهان سوم اتفاق ميافتد.
آيا ميدانستي که مگس و پشه بر روى برگ گل آفتاب گردان نمي نشيند و با سوزاندن برگهاى آن نه تنها حشرات بلکه موش و قورباغه نيز از آن محل فرار ميکند.
آيا ميدانستي که با نگاه کردن به گوش جانوران ميتوانيم پي به تخمگذار بودن و يا بچه زا بودن آنها ببريم، بدين صورت که تخمگذاران گوششان ناپيدا و بچه زايان گوششان نمايان است .
تنها مورد يک استثنا وجود دارد و آن نوعي افعي بچه زا است که گوشش دقيق پيدا نيست.
آيا ميدانستي مساحت استان خراسان 17 برابر کويت هست.آيا ميدانستي در هر 24 دقيقه در ايران، يک نفر به سبب تصادف رانندگى جان مى بازد.
آيا ميدانستي طراح پرچم کنوني ايتاليا ، ناپلءون بناپارت فرانسوى بوده است.
آيا ميدانستي که سالانه 4600 نوزاد در ايالات متحده امريکا به علت سيگار کشيدن مادرانشان از بين ميروند .
علت مرگ نوزادن در اکثر موارد عدم تکامل کليه ها تشخيص داده شده ، که اين خود ناشي از کندى رشد داخل رحمي جنين است.
آيا ميدانستي که حدودا" 29% کره زمين را خشکي تشکيل داده است.
آيا ميدانستي کانال سوءز در سال 1869 ميلادى ساخته شده است و طول آن به 162 کليومتر ميرسد.
آيا ميدانستي انجير خشک 6 برابر انجير تازى مغذى تر است.
آيا ميدانستي قله دماوند بىست و سومين قله بلند جهان است.
آيا ميدانستي سالانه 86 ميليون نفر به تعداد جمعيت جهان افزوده ميشود.
آيا ميدانستي که در فصل تابستان در کشورهاى اسکانديناوى چون سوءد و نروژ فقط يک ساعت خورشيد غروب ميکند و حتي در بعضي نقاط حتي يک ساعت هم غروب نميکند.
آيا ميدانستي مساحت درياچه خزر چهار برابر مساحت استان اصفهان ميباشد.
آيا ميدانستي که بيش از سه هزار نوع نعناع در جهان وجود دارد ولي تا کنون فقط هشتاد گياه آن را در کتاب هاي تغذيه و دارو سازي نام برده اند.
آيا ميدانستي که به طور متوسط نوزاداني که از مادران سيگارى متولد ميشوند 250 گرم کمتر وزن دارند و قدشان نيز کوتاهتر است.
آيا ميدانستي که استان کرمان که دومين استان وسيع ايران است ، بيش از دو برابر وسعت کشور بلغارستان مساحت دارد.
آيا ميدانستي که کلمه فارسي پرتقال ، پرتاگال است.
آيا ميدانستي که زنبورهاى عسل کندوى خود را با دقت يک دهم ميليمتر مي سازند ، آن از کرکهاى لامسه خود بعنوان وسيله اندازه گيرى استفاده ميکنند.آيا ميدانستي که تمام پرندگان تخم گذار روى سينه ، داراى حس لامسه هستند که با آن ميتوانند تعداد تخمهاى خود را شمارش کنند ، البته نه از طريق شمارش اعداد ، بلکه از طريق گونه اى احساس کمبود ، پرنده بلافاصله متوجه فقدان تخم ميشود.آيا ميدانستي که سرکه قديميترين اسيدى است که توسط مصريان در حدود سه هزار سال پيش کشف و شناخته شده است.آيا ميدانستي که پروتءين تخم مرغ از پروتءين گوشت و شير بيشتر است
يا ميدانستي که تحقيقات نشان داده است که وجود مقداري يون کلسيم در نيمه چپ بدن علت قرار گرفتن قلب نيمه از بدن است
موضوعات مرتبط: آیا میدانید...
یکی از روشهای خوب زندگی کردن داشتن «امید» است. معمولا انسانهای امیدوار در زندگی موفق و سربلند هستند.
همیشه در آیات و روایتها تاکید بسیاری برای امیدوار بودن در زندگی انسان شده است و اگرفردی امید به زندگی نداشته باشد، برنامهریزی و هدفی ندارد و برای او دنیا به آخر رسیده و هیچ سعی و تلاشی برای بهتر زندگی کردن از خود نشان نمیدهد. در نتیجه این افراد دچار یاس و ناامیدی شده و گاهی اوقات دست به خودکشی میزنند.
راههای رسیدن به امید از دیدگاه اسلام را میتوان به ۷ روش تقسیم کرد:
توکل به خدا: اولین راهکار رسیدن به امید را میتوان «توکل به خدا» دانست. زمانی که فرد توکل به خدا داشته باشد، مشکلات و بن بست زندگی او را از پای در نیاورده و دچار یاس و ناامیدی نمیشود.
اگر از نظر مالی و یا معنوی خود را پایینتر از دیگران بداند، با توکل بر خدا تلاش و کوشش خود را ادامه میدهند و میگویند «اگر خداوند به افراد موفق نعمت و برتری داده است، پس همان خداوند به ما هم برتری خواهد داد.»
هدف: فردی که در زندگی خود هدفی ندارد، امید به زندگی هم ندارد. فردی که هدف و برنامهای برای زندگی نداشته باشد، هیچ تلاشی برای رسیدن به او انجام نداده و هیچ برنامه ریزی برای آینده خود ندارد و زندگی برای او به اتمام رسیده است و دچار یاس و ناامیدی میشود.
مثلاً زمانی که خداوند به زنی فرزندی اعطا میکند، هدفی برای او مشخص میشود که هدف، بزرگ کردن آن فرزند است و نسبت به آن کودک وابستگی و تعهد دارد. در نتیجه زندگی برای فرد شیرین میشود؛ زیرا هدف او مشخص شده است. حتی اگرفردی ۹۰سال سن داشته باشد و هدفی برای زندگی داشته باشد بیشتر از جوانی که هدف ندارد، زنده خواهد ماند به دلیل اینکه هدف نداشتن باعث ناامیدی وفرسودگی فرد میشود.
کارو کوشش: فردی که دست از کار و کوشش بردارد، ناامیدی به سراغ او میآید. چه بسا افرادی که در رفاه زندگی و جزء اقشار پردرآمد جامعه هستند، هیچ امیدی نسبت به این زندگی ندارند؛ زیرا خود را برای به دست آوردن آن شی و یا خانه و ماشین به زحمت نمیاندازد و زندگی آنها به بن بست میرسد و میگوید: «دیگر بهتر از این زندگی وجود ندارد» و امید خود را از دست میدهند. اکثر آنهایی که دست به خودکشی میزنند، از اقشار مرفع جامعه هستند. در قرآن خداوند میفرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ همانا انسان را در رنج وسختی آفریدیم».
افراد معمولا باید طوری زندگی کنند که همانطور که در آیات و احادیث اشاره شده است «به زندگی امیدوار باشید که گویا ۱۰۰سال دیگر زنده هستید و اعمال خود و حساب آخرتمان را طوری انجام دهید که گویا فردا خواهید مرد.»
قناعت: معمولا افرادی که در زندگی خود قانع هستند، دچار ناامیدی نمیشود. قناعت به این معنی نیست که فرد به قدری قانع باشد که دست از کار و کوشش برداشته و بگوید من از زندگی خود راضی هستم. به این معناست که اگر فردی به حداکثر نرسد ناامید نشود و قدر همانی که هست را بداند.
مثلا اگر فردی تمام سعی و تلاشش را برای موفقیت در کنکور درسی کرده است، اما بهترین رتبه را کسب نکرده و یا قبول نشده، ناامید نشود و بگوید «برای رسیدن به مراتب بالاتر سعی خود را میکنم». همیشه شکست پلی است که برای رسیدن به قلههای پیروزی و زمانی انسان به پیروزی میرسد که قناعت کرده باشد.
متاسفانه در جامعه وقتی صحبت از قناعت میشود، فکر همه به سمت قناعت اقتصادی میرود؛ با اینکه قناعت در مسائل معنوی هم وجود دارد. روحیه قناعت در این طور مسایل بسیار حائز اهمیت است.
عدم مقایسه خود با دیگران: یکی دیگر از راههای رسیدن به امیدواری عدم مقایسه خود با دیگران از لحاظ مالی و اقتصادی است: اگر فردی مدام در پی آن باشد که اطرافیان او از لحاظ اقتصادی بالاتر از او هستند و حسادت کند، دچار یاس و ناامیدی میشود.
در این طور مواقع باید بگوید «همان خدایی که به او نعمت داده به من هم میدهد و نباید دست از کار و کوشش بردارم»، در نتیجه هیچگاه غبطه افرادی که از نظر مالی از او بالاتر است را نخورد؛ بلکه بایدخوشحال باشد.
فرد باید در مسایل مالی همیشه خود را با افراد پایین تراز خودش مقایسه کند؛ اما در مسایل معنوی و علم و دانش را باید قابل قیاس با دیگران بداند و خود را به بالاترین برساند و غبطه بخورد نه حسرت.
شاکر بودن: افراد باید به داشتههای خود مانند سلامتی، علم، فرزند و همسرخوب و یا توانایی و انرژی و جوانی که دارد اهمیت داده و قدر آنها را بدانند و با خود بگوید «من تمام این صفات را دارم. ولو اینکه ماشین، خانه و یا امثال اینها را ندارم» و خداوند را شاکر باشد.
در قرآن خداوندمی فرماید: «اگر شکر نعمتهای الهی را به جا بیاورید، من هم نعمتهایم را بیشتر میکنم یا برعکس، اگر شما کفران نعمت بوده و قدرشناس نباشید، من همه چیزها را از شما میگیرد.»
زیرا کسی که قدرشناس نعمتهایی که خداوند در اختیار او گذاشته، باشد. باعث میشود یک انرژی مثبت در درونش بوجود آمده وباعث امیدواری میشود.
استفاده از تجربیات و اندوختههای دیگران: امام علی میفرماید: «شما هیچ وقت نمیتوانید همه چیز را تجربه کنید» همه چیز را همه انسانها تجربه میکنندو هر فرد به نوبه خود در جریان زندگی خود تجربههایی را کسب میکند.
در نتیجه افراد باید از تجربه و اندوخته دیگران استفاده و بداند که دیگران چه کارهایی را انجام داده که شکست و یا پیروز شدهاند و از راهکارهای دیگران را تجربه خود قرار دهند. انسانهای موفق را الگوی خود قرار داده و انسانهای ناموفق را به عنوان الگوی ناموفق و تجربه تلخ بداند. به دست آوردن تجربه از طریق دیگران، راه و روش زندگی را مشخص کرده و امید انسان را زیاد میکند.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
دوران كودكی همواره به عنوان بهترین و شادترین دوره زندگی انسان شناخته شده است. كودكی دنیائی از معصومیت و پاكی در كنار شادی و سبكبالی را در ذهن تداعی می كند. بسیاری از بزرگسالان در كشاكش سختی ها و مشكلات زندگی با یاد كردن از دوران خوش كودكی خود، دمی از غم زمانه فارغ می شوند و بر بال خاطرات به دنیایی كوچ می كنند كه در آن از فشار مسئولیت و مرارت خبری نیست و مسلماً آرزوی هر پدر و مادری فراهم كردن یك چنین دوران كودكی ای برای فرزند دلبندشان خواهد بود.
اما مسئله اینجاست كه شادی و نشاط آموختنی نیست و شکوفایی استعدادهای او هم نباید بدون در نظر گرفتن علائق او باشد. شاید شما نتوانید به فرزند خود یاد بدهید كه خوشحال باشد ولی فراهم كردن امكانات و بستر مناسب برای خوشبختی و شاد زیستن فرزند، هدیه ای است كه فقط شما می توانید به فرزندتان بدهید. در همین رابطه با مطالبی که در این ایمیل مرور خواهید کرد ما روشهایی را به شما پیشنهاد می كنیم كه می توانند شما را در فراهم كردن این خوشبختی در سایه ی به ظهور رساندن استعدادهای خدادادی او، به فرزندتان یاری دهند.
1. به فرزند خود اجازه دهید علائق خود را کشف کند. به بازی ها و فعالیتهایی که او انتخاب می کند توجه نشان دهید. این گونه بازیها می تواند اطلاعات بسیاری درباره استعدادهای نهفته فرزندتان در اختیار شما قرار دهد.
2. فرزند خود را روی طیف وسیعی از تجارب قرار دهید. این امر باعث فعال شدن استعدادهای نهفته می گردد. فکر نکنید چون او علاقه ای نشان نمی دهد، بنابراین استعدادی هم در آن زمینه ندارد.
3. بگذارید مرتکب اشتباه شود. اگر همه کارها را به طور کامل و بی نقص انجام دهد، هرگز برای کشف و گسترش یک استعداد، خطر نخواهد کرد.
4. سؤال بپرسید. با پرسیدن سؤالهای اساسی از قبیل: چرا آسمان آبی است؟ به کودک خود کمک کنید تا با شگفتیهای دنیا مواجه شود. به اتفاق هم پاسخ سؤال را بیابید.
5. پروژه های خانوادگی ویژه ای را طرح ریزی نمایید. فعالیتهای مشترک می تواند استعدادهای جدید را بیدار کند و گسترش دهد.
6. کودک را مجبور به یادگیری نکنید. این امید که برای پیشرفت و رشد دادن استعدادهای کودکان، باید هر روز درسهای خاصی را به آنان آموخت، ممکن است آنان را مضطرب یا دلزده سازد.
7. انتظارات سطح بالایی داشته باشید، اما این انتظارات باید واقع بینانه باشند.
8. در انجام کارها، کودک خود را سهیم کنید. بگذارید او با انجام کارها موفقیت را در ذهن خود مجسم کند. بگذارید ببیند که شما درگیر فعالیتهای معنادار هستید و به او اجازه دهید درگیر این فعالیتها شود.
9. محیطی را فراهم آورید که به لحاظ تحریکات حسی غنی باشد. مواد و اسبابهایی را در خانه قرار دهید که حواس کودک را تحریک می کنند، موادی از قبیل: نقاشی با انگشت، آلات موسیقی و عروسک های خیمه شب بازی.
10. شور و اشتیاق خود را به یادگیری فعال حفظ کنید.
11. کودک خود را با برچسب زدن به او محدود نکنید. این برچسبها ممکن است شرایطی را به او تحمیل نماید که با استعدادهای ذاتی اش همخوانی ندارند.
12. به عنوان خانواده و با یکدیگر به بازی بپردازید.
13. برای فعالیتهایی نظیر خواندن، گوش دادن به موسیقی و صحبت کردن برنامه زمانی منظم در نظر بگیرید.
14. موادی را برای کودک در نظر بگیرید که همواره بتواند با رجوع به آنها به دنیای خود دسترسی داشته باشد.
15. بگذارید فرزندتان به فعالیتهای گروهی که مورد علاقه اش هستند، بپردازد.
16. برای پرورش خلاقیت کودک خود داستانهای طنز آمیز برایش بخوانید.
17. فعالیتهایی را که فرزندتان انجام می دهد مورد انتقاد یا قضاوت قرار ندهید. اگر احساس کند مورد ارزشیابی قرار می گیرد، احتمالا" شکوفاسازی استعدادهای خود را پیگیری نخواهد کرد.
18. با کودک خود بازی کنید و از این طریق سرزندگی و شوخ طبعی خود را به او نشان دهید.
19. خانواده را در موفقیتهای خود سهیم کنید. درباره اتفاقات خوشایندی که طی روز اتفاق افتاده اند، صحبت کنید تا عزت نفس او از این طریق افزایش یابد.
20. کاری کنید که فرزندتان به کامپیوتر خانه، مدرسه یا یک کتابخانه عمومی دسترسی داشته باشد.
21. به صحبتهای کودک خود گوش فرا دهید. چیزهایی که او به آنها اهمیت بسیاری می دهد، می تواند سرنخی از استعدادهای خاصی باشد که از آنها برخوردار است.
22. فضای خاصی را در خانه برای پرداختن به فعالیتهای خلاقانه در نظر بگیرید.
23. هنگامی که کارهای روزمره ای را که به عهده فرزندتان گذاشته اید، با موفقیت انجام می دهد، حس مسئولیتش را در انجام کارهای خانه مورد قدردانی قرار دهید.
24. بصورت خانوادگی از مکانهای جدید دیدن کنید.
25. بازی های بازپاسخ به فرزند خود بدهید. اسباب بازی هایی مانند سر هم کردن قطعات و عروسکهای دستی باعث تشویق بازیهای تخیلی می شود.
26. بگذارید در روز تا حدی به رویاپردازی و کنجکاوی بپردازد.
27. داستانهای الهام بخشی را بخوانید که قهرمانانشان در زندگی موفقیت هایی را کسب کرده اند.
28. با دادن جایزه به فرزند خود رشوه ندهید. از مشوقهایی استفاده کنید که به کودک این پیام را منتقل می کنند که یادگیری نباید به خاطر گرفتن جایزه باشد.
29. اجازه بدهید فرزندتان به گروههای همسالی بپیوندد که همگام با استعدادهای او هستند.
30. برای برانگیختن علائق کودک، درباره خبرهایی که می شنوید، با او به بحث بپردازید.
31. سوگیریهایی جنسیتی را تشویق نکنید. برای کودک خود هم اسباب بازیها و فعالیتهای زنانه و هم مردانه تدارک ببینید.
32. از مقایسه کودک خود با دیگران اجتناب ورزید. به او کمک کنید تا عملکرد فعلی خود را با عمکرد گذشته اش مقایسه کند.
33. سعی کنید پدر یا مادری اقتدارگرا باشید.
34. برای برانگیختن علائق و استعدادهای فرزندتان از موقعیتهای گروهی یا جمعی(خارج از منزل) بهره ببرید. با هم به کتابخانه، موزه، کنسرت، یا مسابقه بروید.
35. پاداشهایی به فرزندتان بدهید که نقاط قوتش را تقویت می کند.
36. کودکتان را به صحبت درباره آینده اش تشویق کنید. از دیدگاههای او حمایت کنید بدون آنکه به سمت حیطه یا رشته ای خاص هدایتش نمایید.
37. کودک خود را با افراد جالب و موفق آشنا کنید.
38. خانه خود را به عنوان فضایی برای یادگیری تلقی کنید. فضای آشپزخانه و آشپزی برای آموزش ریاضیات و علوم بسیار مناسب است.
39. در احساسات با یکدیگر سهیم شوید. سرکوبی حوادث می تواند به سرکوبی استعدادهای کودک بیانجامد.
40. کودک خود را تشویق به خواندن کنید.
41. ابداعات و ساخته های کودک خود را به شوخی بگیرید.
42. با کودک خود فعالیتهایی را انجام دهید که در ارتباط با علائق و استعدادهایش است.
43. به کودک خود بیاموزید که به قوه شهود خویش اعتماد کند و به ظرفیتهایش اعتماد داشته باشد.
44. به کودک خود حق انتخاب بدهید. این عمل، قدرت اراده او را مستحکم و حس نوآوری را در وی بیدار می کند.
45. به کودک خود یاد بدهید که برای شکوفا ساختن استعداد خویش چگونه از کتابها استفاده کند. به عنوان مثال، برای یادگیری "درست کردن چیزی" از کتابهای "چگونه ..." استفاده کند.
46. در گوشه ای از خانه فضایی را برای به نمایش گزاردن ساخته ها و جایزه های کودک اختصاص دهید.
47. کودک خود را تشویق کنید تا در حیطه هایی که با مشکل مواجه است، دست و پنجه نرم کند و کلنجار برود. به او کمک کنید تا با هر محدودیتی رو در رو شود.
48. رابط بین دنیای واقعی و استعدادهای خاص کودک خود باشید. به او کمک کنید راهی برای نشان دادن استعدادهایش بیابد.
49. کودک را با مطالبی آشنا کنید که درباره افتخارات و استعدادهای کودکان است. کتابهایی مانند "مهندس کوچکی که می توانست ..." می تواند نگرش "می توانم انجام دهم" را تشویق کند.
50. کودک خود را همان طور که هست بپذیرید.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
اول: از استرسهایتان حرف بزنید
یک آدم صبور و دهنقرص، گیر بیاورید و کل بدبختیها و جفتکهایی که از "الاغ زندگی" خوردهاید را با او تقسیم کنید … بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید، او هم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید و این یعنی نیمی از آرامش.
دوم: فقط به زمان حال فکر کنید
گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید … اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهیهایی که در گذشته در حق خودتان کردهاید، نشوید. همه همینطور بودهاند و انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد. آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سختتر و دردناکتر است.
سوم: به خودتان استراحت بدهید
حالا میگویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال در سواحل هاوایی اونهم وسط همه گرفتاریها و استرسها و بدبختیهاتون...!!! آدم میتواند خیلی عالی به خود، مرخصی چند ساعته بدهد … کمی تنهایی، کمی بچگی کردن یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید … که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد کافیست. مثل نهنگها که هر از چندگاهی به بالای آب میآیند و نفسی تازه میکنند و دوباره به زیر آب برمیگردند.
چهارم: کمی هم تنتان را بجنبانید
ورزش قاتل استرس است. لزومی هم ندارد که وقتی میگوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید. همچین که یک جفتک چارکش منظم و خفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است. از من به شما نصیحت.
پنجم: همیشه واقعبین باشید
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم. داستان، مثل آمپول زدن میماند … وقتی اصغر آمپولزن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را میکند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر میشود. گاهی مواقع باید واقعبین بود و عضلهها را شل کرد که دردش کمتر شود.
ششم: زندگیتان، میدان و مسابقه اسبدوانی نیست
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن و "رقابتپیشگی"، استرسزاست. اینکه جاسم فوقلیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و فلانی فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا میکند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده و به هیچ کجا هم نرسیده. زندگی مسخرهتر از چیزی است که شما فکرش را میکنید… هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند … پس به خودتان بیائید و سعی کنید که خودتان باشید.
هفتم: از مواجهه با عوامل "ترسزا" هراس نداشته باشید
مثال ساده آن، دندانپزشک است. وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید. نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک، با درد آن بسازید و همه لقمههایتان را با یکطرفتان بجوید. نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است. ترس، استرس را می زاید.
هشتم: خوب بخورید و بخوابید و شعارتان "گور بابای دنیا" باشد
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کار نمیکند. مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد. آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمیتواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…! بدانید که بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند.
نهم: به مشکلاتتان بخندید
همه مشکل دارند … من دارم، شما هم دارید … همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست. یاد بگیرید بخندید به ریش دنیا و مشکلات آن. به بدبختیها بخندید … به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم، بخندید … به خودتان هم اگر خواستید بخندید … دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و میبینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست … درمانش نمیکند اما دردش را کم میکند.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
چربی های دور کمر و ظاهر بدی که این چربی های اضافه به ترکیب بدن می دهند، ممکن است برای بسیاری از افراد آزار دهنده باشند. احتمالاً همه افراد دوست دارند کمری باریک، زیبا و منعطف داشته باشند. چنین خصوصیاتی علاوه بر اینکه نشان سلامتی فرد به حساب می آیند، مسلماً در ترکیب بندی بدن هم تاثیر گذار خواهند بود.
تحقیقات نشان می دهند، کمری باریک، که بدن را به شکل ساعت شنی در می آورد، نسبت به سایز سینه معیاری بهتر از جذابیت و زیبایی در خانم ها محسوب می شود.
چربی های دور کمر و ظاهر بدی که این چربی های اضافه به ترکیب بدن می دهند، ممکن است برای بسیاری از افراد آزار دهنده باشند. احتمالاً همه افراد دوست دارند کمری باریک، زیبا و منعطف داشته باشند. چنین خصوصیاتی علاوه بر اینکه نشان سلامتی فرد به حساب می آیند، مسلماً در ترکیب بندی بدن هم تاثیر گذار خواهند بود.
اما اگر شما هم یکی از افرادی هستید که از ترکیب کمر و پهلوهای خود راضی نیستید، دیگر نگران نباشید. برای رسیدن به اندام مورد نظر خود، کافی است در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
داشتن یک دور کمر متناسب با بدن، با انجام یک سری تمرین های ورزشی مداوم و مخصوص و داشتن یک رژیم غذایی مطلوب، امکان پذیر می شود. چربی اضافه انباشته شده دور کمر می تواند زنگ خطری برای سلامتی افراد باشد. به عنوان مثال افرادی که دچار بیماری های عروق کرونری هستند، در صورت داشتن چربی اضافه دور کمر، بیشتر در معرض خطر مرگ قرار دارند. علاوه بر این داشتن یک کمر متناسب برای خانم ها یک فاکتور جذابیت و زیبایی محسوب می شود.
تحقیقات نشان می دهند، کمری باریک، که بدن را به شکل ساعت شنی در می آورد، نسبت به سایز سینه معیاری بهتر از جذابیت و زیبایی در خانم ها محسوب می شود.
گرچه شکل و شمایل ظاهری شما متاثر از ژنتیک تان است، اما در صورت داشتن برنامه غذایی نادرست و یا نداشتن تحرک کافی نمی توانید ژنتیک را به طور کامل در داشتن اندام نامتناسب مقصر بدانید. دور کمر حدود ۸۱ تا ۸۹ سانتیمتر نامتناسب محسوب می شود. اما خبر خوش این است که هر شخصی با هر شکل اندامی قادر است مقداری از چربی های اضافه دور کمر خود کم کند.
در ادامه به سه قدم موثر در کاهش چربی های دور کمر اشاره می کنیم.
قدم اول: رژیم غذایی خود را تغییر دهید
کاهش کالری دریافتی برای سوزاندن چربی های اضافه بدن خود امری موثر محسوب می شود. اما در کنار آن شما می توانید با انتخاب بعضی غذاها نیز چربی های دور کمر خود را نشانه گرفته و به شکل مطلوبی کاهش دهید.
به عنوان مثال در یک مطالعه علمی، افرادی که از حبوبات کامل به جای حبوبات تصفیه شده (به همراه ۵ وعده میوه و سبزیجات، ۳ وعده لبنیات کم چرب، ۲ وعده گوشت بدون چربی، ماهی یا مرغ) استفاده می کنند، موفق به سوزاندن مقادیر بیشتری از چربی های اضافه دور کمر خود می شوند. چند نکته دیگر عبارتند از:
-چربی های بهتر مصرف کنید. تحقیقات نشان می دهند که یک رژیم غذایی با چربی های ساده اشباع نشده مانند آووکادو، آجیل، دانه ها، سویا و شکلات، از انباشته شدن چربی در ناحیه کمر جلوگیری می کند. در همین زمینه می توانید «چهار چربی خوردنی» را مطالعه کنید.
-از خوردن چربی های ترانس که اغلب در مواد تهیه شده از روغن های هیدروژنه مانند مارگارین، کلوچه و بیسکوییت یافت می شود، اجتناب کنید. این مواد به افزایش چربی های دور کمر و شکم کمک می کند.
-در رژیم غذایی خود از مواد فیبردار استفاده کنید. فیبرهای قابل حل مانند سیب، جو دوسر و گیلاس، سطح انسولین را پایین می آورند و منجر به افزایش سرعت سوختن چربی های دور کمر می شوند.
قدم دوم: از تمرینات ورزشی مناسب کمک بگیرید
-به روی شکم دراز بکشید و کمی از زمین فاصله بگیرید، سپس بر روی آرنج دستان خود در حالی که به سطح زمین نگاه می کنید تکیه کنید. عضلات شکم خود را محکم به درون منقبض کنید. در این حالت باسن شما به طرف پایین و کمر صاف قرار می گیرد. سعی کنید تا حدی که می توانید در این وضعیت بمانید و از قوس دادن به کمر جلوگیری کنید. این حرکت را ۳ تا ۵ بار در روز و هر دفعه به مدت ۳۰ ثانیه تکرار کنید.
-بر روی یک سطح راحت روی بازوی سمت راست خود دراز بکشید و پاهای خود را به سمت بیرون کشیده و پای راست را روی پای چپ قرار دهید. در این حالت آهسته باسن خود را از زمین جدا کرده و به سمت بالا بکشید. سعی کنید وزن خود را بر روی بازوی راست و پاها به مدت ۱۰ تا ۱۵ ثانیه تحمل کنید. این تمرین را برای هر سمت بدن ۵ بار تکرار کنید.
-در حالی که پاهای شما به اندازه ۸ تا ۹ اینچ فاصله دارند، به حالت نیم خیز قرار بگیرید و بازوهای خود را به سمت جلو بکشید. این حرکت را ۱۵ تا ۲۰ بار و هر بار به مدت ۵ تا ۱۰ ثانیه انجام دهید.
-در حالی که یک دست خود را به کمر زده اید، دست دیگر را بالای سر برده و تا جایی که می توانید به سمت مخالف بکشید. در این حالت بدن به صورت اریب قرار می گیرد.
-روی یک نیمکت بنشینید. زانوهای خود را به سمت شکم خم کرده و در حالی که کم کم پاهای خود را از زمین جدا می کنید بدن خود را نیز به عقب متمایل کنید. در این حالت که عضلات شکم منقبض می شود کمر خود را نیز آهسته به راست و چپ بپیچانید. این حرکت باعث انقباض و کشیدگی عضلات شکم می شود.
هنگام انجام حرکات ورزشی می توانید از ابزارهای کمکی نیز بهره بگیرید که در ادامه به چند حرکت مفید با استفاده از این ابزارها که به کوچک شدن دور کمر شما کمک می کند اشاره می کنیم:
-از دمبل استفاده کنید. در حالی که صاف ایستاده اید و با هر دت یک دمبل را برداشته اید، دستان خود را از دو طرف بدن به صورت صاف از خود دور کنید و کمی نگه دارید. ۴ مرتبه در هر روز و هر بار به تعداد ۱۰ دفعه این حرکت را انجام دهید. این حرکت ضمن تقویت عضلات شانه و گردن باعث پهن ترشدن این عضلات شده ودر نتیجه کمر باریکتر بنظر می رسد.
-بر روی زمین صاف ایستاده و با دست راست دمبل را بردارید و دست چپ را به کمر بزنید. کم کم بدن خود را به طرف راست متمایل کرده، بازو و دست راست را آویزان کنید و به مدت ۵ ثانیه در این وضعیت باقی بمانید. همین حرکت را با دست چپ نیز انجام دهید.
-هر روز به مدت ۱۰ دقیقه از حلقه لاغری استفاده کنید. این حرکت علاوه بر ایجاد شور و نشاط بچه گانه در شما، کمک شایانی به کاهش چربی های دور کمر می کند.
قدم سوم: از انجام تمرینات ورزشی لذت ببرید
ورزش کردن را به تدریج آغاز کرده و ادامه دهید. معمولا اشتیاق افراد در شروع یک رژیم ورزشی جدید باعث می شود که فرد در ابتدا همه تمرینات را پشت سرهم و بشدت انجام دهد. این شدت عمل دیر یا زود منجر به خستگی و سرخوردگی فرد (قبل از دستیابی به نتیجه مورد نظر) در انجام تمرینات خواهد شد. بنابراین پیشنهاد می شود بجای انتخاب یک برنامه شدید ورزشی، تعدادی از تمرینات را انتخاب کرده و به دفعات کم در طی روز انجام دهید و به تدریج افزایش دهید.
-در یک دفترچه یادداشت تمریناتی که انجام می دهید و روند پیشرفت خود را ثبت کنید. به این ترتیب هرگز از انجام این تمرینات احساس خستگی نخواهید کرد و بتدریج نتیجه مطلوب را در کمر و اندام خود خواهید دید!
-شرایط مناسب و راحت را هنگام انجام تمرینات برای خود فراهم آورید. پوشیدن لباس مناسب، همراه داشتن بطری آب و یا حتی گوش دادن به یک موسیقی مناسب می توانند کمک کنند که تمرینات را با انگیزه و هیجان بیشتری انجام دهید.
-تمرینات یوگا را در برنامه ورزشی خود بگنجانید. یوگا در کاهش چربی های دور شکم و تقویت عضلات آن تمرین مناسبی است و خصوصا اگر به صورت دسته جمعی انجام گیرد هیجان و لذت بیشتری به همراه خواهد داشت.
-هنگام انجام تمرینات تنفس را فراموش نکنید! بیشتر افراد حین ورزش کردن، برای داشتن تمرکز در انجام صحیح تمرینات خصوصا تمریناتی که عضلات داخلی را درگیر می کنند، نفس کشیدن را فراموش می کنند و این منجر به سفتی بدن و خستگی زودرس می شود.
با رعایت رژیم غذایی مناسب و انجام ورزش هایی که در این مطلب توصیه شده، تنها با اندکی پشتکار به سایز و اندام دلخواه خود خواهید رسید.
موضوعات مرتبط: موضوعات مختلف
براي حفظ تناسب اندام، ، بادمجان مصرف كنيد
ميگو داراي چربي كمي است. اسيدهاي چرب امگا 3 كه از دسته اسيدهاي چربي غيراشباع بوده و براي سلامتي مفيد هستند در ميگو به وفور يافت ميشوند. اين دسته از اسيدهاي چرب ميتوانند در كاهش خطر بيماريهاي قلبي موثر واقع شوند.
لازمه سلامت جسم، برخورداري از يك الگوي غذايي صحيح و تغذيه سالم است.
به گزارش ايسنا، درباره فوايد قارچ براي استخوان بايد گفت كه در گذشته قارچ را از مراتع و جنگلها جمع ميكردند، اما امروزه اين ماده غذايي سودمند به شكل صنعتي و در حجم بالايي توليد ميشود.
مصرف قارچ از ابتلا به سرطان پستان جلوگيري ميكند
قارچ، استخوانها را تقويت و باعث رفع خستگي ميشود و همچنين كمبود ويتامين D را جبران ميكند. افراد مسن كه به پوكي استخوان مبتلا هستند بايد از رژيم غذايي حاوي ويتامين D استفاده كنند. با مصرف 200 گرم قارچ، نياز روزانه به اين ويتامين تامين ميشود. همچنين قارچ از سرطان پستان جلوگيري ميكند.
به گزارش ايسنا، بهتر است بدانيد:
- ميوههاي قرمز رنگ باعث تقويت بينايي ميشوند.
- كرفس در پيشگيري از آلزايمر مفيد است.
- چاي قرمز از ابتلا به ديابت جلوگيري ميكند.
-سبب شادي ميشود.
- گردو سبب تقويت فكر ميشود.
- زعفران در درمان افسردگي نقش دارد.
- پنير داراي كلسيم و گردو حاوي فسفر است و جذب كلسيم در بدن نيازمند فسفر است. به همين علت توصيه ميكنند پنير را با گردو بخوريد.
- بادمجان براي تناسب اندام مناسب است.
- ذرت داراي كربوهيدرات زياد و غني از منگنز بوده و در تقويت استخوان و عضلات تاثير دارد و مصرف آن در دوران سالمندي توصيه ميشود. پماد تهيه شده از آن در از بين رفتن جوشهاي صورت تاثير دارد و غذاي مناسبي براي مغز و سيستم عصبي به شمار ميرود.
ميگو داراي چربي كمي است
ميگو يكي از لذيذترين غذاهاي دريايي است و هر 100 گرم ميگو حاوي 77 ميليگرم آب و 99 كالري انرژي و 1/18 گرم پروتئين، 80/0 چربي و 163 ميليگرم كلسترول و 91 ميليگرم قند است.
بر اساس اين گزارش، از نظر مقايسهاي نسبت به ساير غذاهايي كه پروتئين زيادي دارند نظير گوشت و ماهي و گروه ماكيان، ميگو كالري كمتري دارد. پروتئين موجود در ميگو كيفيت بالايي داشته و حاوي تمام اسيد آمينههاي لازم جهت رشد است. پروتئين ميگو همانند ساير جانوران دريايي به دليل نداشتن بافت هم بند به راحتي هضم ميشود براي گروههايي از مردم نظير افراد مسن كه در جويدن و هضم غذا مشكل دارند غذاي حاوي ميگو گزينه مناسبي براي تامين پروتئين روزانه آنها است.
ميگو داراي چربي كمي است. اسيدهاي چرب امگا 3 كه از دسته اسيدهاي چربي غيراشباع بوده و براي سلامتي مفيد هستند در ميگو به وفور يافت ميشوند. اين دسته از اسيدهاي چرب ميتوانند در كاهش خطر بيماريهاي قلبي موثر واقع شوند.
ميگو منبع غني از املاحي چون كلسيم، آهن، منيزيم، پتاسيم، سديم، روي، مس و فسفر است.
خواص برتر ماهي براي بدن:
- خواص ضدالتهابي
- تنظيم تري گليسيريدهاي خون
- تنظيم عملكرد ايمني بدن
- جلوگيري از ناهماهنگي ضربان قلب
- تكامل سيستم عصبي جنين
- بالا بردن ضريب هوشي كودكان
روغن ماهي، مكملي كه هر روز نياز است
تنها مكمل مورد نياز براي تضمين سلامت مفاصل، روغن ماهي است. زيرا حاوي اسيدهاي چربي ضروري براي بدن است. اسيدهاي چرب امگا 3 موجود در روغن ماهي موجب افزايش كارايي ذهني در كودكان و جلوگيري از ابتلاي سالمندان به آلزايمر ميشود.
جديدترين تحقيقات دانشمندان نشان ميدهد مصرف ماهي همچنين باعث ميشود بيماران قلبي كمتر با حمله مجدد روبرو شوند. مصرف ماهي كلسترول را كاهش ميدهد و خطر لخته شدن و رسوب دهي خون را ميكاهد.
موضوعات مرتبط: آیا میدانید...
در سال هشتم هجرى كه سپاه اسلام پس از جنگهاى متعدد كوچك و بزرگ ورزيده و از نظر تعداد نيز زياد شده بود پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم لازم دانست كه بسوى مكه رفته و شهر و مولد خود را كه در اثر توطئه قريش شبانه از آنجا هجرت كرده بود تصرف كند.
مدت سيزده سال پيغمبر صلى الله عليه و آله در شهر مكه مشركين قريش را بتوحيد و خدا پرستى دعوت كرده و نه تنها از اين دعوت نتيجهاى حاصل نشده بود بلكه در ايذاء و آزار او هم نهايت كوشش را بعمل آورده بودند پس از هجرت بمدينه بطوريكه گذشت مشركين مكه دائما با مسلمين در حال مبارزه و زد و خورد بودند.
مسلمين مهاجر كه بحال ترس و زبونى شبانه از مكه فرار كرده و بمدينه رو آورده بودند اكنون موقع آن رسيده است كه با صولت و عظمت در ركاب پيغمبر صلى الله عليه و آله وارد مكه شوند .
بعضى از مسلمين در انديشه فرو رفته واز مآل كار خود بيمناك بودند ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله آنها را بفتح و پيروزى بشارت مىداد زيرا وعده فتحى را كه خداوند باو فرموده بود از اين آيه استنباط ميكرد:
لقد صدق الله رسوله الرؤيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شاء الله امنين.
همچنين سوره نصر نيز كه پيش از فتح مكه نازل شده بود بفتح مكه و اسلام آوردن مردم آن شهر دلالت داشت.
هدف اصلى پيغمبر صلى الله عليه و آله اين بود كه فتح مكه باحترام خانه خدا كه در آن شهر واقع است بدون جنگ و خونريزى انجام شود بدينجهت ابتداء انديشه خود را در مورد حركت بسوى مكه و زمان آن را از مسلمين پنهان مىداشت كه مبادا اين موضوع باطلاع قريش برسد و تنها كسى را كه امين و راز دار خوددانسته و با او مشورت ميكرد على عليه السلام بود ولى پس از مدتى چند نفر از اصحاب را نيز از اين مطلب آگاه گردانيد.يكى از مهاجرين بنام حاطب كه در مكه اقوامى داشته و از مقصود پيغمبر با خبر شده بود نامهاى نوشته و آنرا بوسيله زنى بمكه فرستاد و قريش را از تصميم پيغمبر آگاه نمود.
خداوند تعالى رسول اكرم صلى الله عليه و آله را از ماجرا آگاه ساخت و آنحضرت على عليه السلام را با زبير براى استرداد نامه بسوى آن زن فرستاد و آنها در راه باو رسيده و نامه را باز گرفتند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله در اوائل رمضان سال هشتم هجرى با سپاهيان خود كه از مهاجر و انصار تشكيل شده و بالغ بر دوازده هزار نفر بودند بقصد فتح مكه از مدينه خارج گرديد .
چون به نزديكىهاى مكه رسيد عباس بن عبد المطلب براى ترسانيدن قريش از كثرت سپاهيان اسلام كه با ساز و برگ كامل مجهز بودند بسوى مكه شتافت اهالى مكه نيز از آمدن پيغمبر كم و بيش آگاه بودند بدينجهت ابوسفيان براى كسب اطلاع از مكه بيرون آمد و در راه بعباس رسيد.
عباس بن عبد المطلب كثرت مسلمين مخصوصا ايمان قوى و روح سلحشورى آنها را بابوسفيان نقل كرد و او را از عواقب وخيم مقاومت در برابر سپاهيان اسلام بر حذر داشت و قانعش نمود كه بخدمت رسيده و تسليم شود.
ابوسفيان از روى اضطرار و ناچارى پذيرفت و بحمايت عباس از ميان درياى سپاه در حاليكه از قدرت و شوكت آن متحير شده بود گذشته و بخدمت پيغمبر رسيد و پس از مختصر گفتگو اسلام آورد.
ابوسفيان كه مدت 21 سال كفار قريش را عليه آنحضرت تحريك و تجهيز ميكرد اكنون در برابر آن قدرت و عظمت سر تسليم فرود آورده و با ديده اعجاب و شگفتى بآن سپاه منظم و منضبط مينگرد و انتظار عفو و بخشش از گذشته را دارد.پيغمبر اكرم بنص قرآن كريم داراى خلق عظيم و رحمة للعالمين بود ابوسفيان را بمكه فرستاد تا براى كسانى كه اسلام آوردهاند امان بگيرد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله پرچم را كه ابتداء در دست سعد بن عباده بود (از اين نظر كه او ممكن است با اهالى مكه با خشونت و جدال رفتار كند) بدست على عليه السلام داد و با سپاه مسلمين در حاليكه جاه و جلال آنها چشم هر بيننده را خيره و مبهوت ميكرد وارد مكه شد و در مقابل درب كعبه ايستاد و گفت:
لا اله الا الله وحده وحده صدق وعده و نصر عبده...
آنروز اولين روزى بود كه شعائر توحيد و خدا پرستى علنا در مكه اجرا گرديد و بانگ اذان بلال كه بر فراز كعبه ايستاده بود با آهنگ دلنشين در فضاى مكه طنينانداز شد و مسلمين به پيغمبر صلى الله عليه و آله اقتداء كرده و نماز خواندند سپس آنحضرت اهل مكه را كه منتظر عقوبت و انتقام از جانب او بودند مورد خطاب قرار داد و فرمود:ماذا تقولون و ماذا تظنون؟در حق خود چه ميگوئيد و چه گمان داريد؟
گفتند:نقول خيرا و نظن خيرا اخ كريم و ابن اخ كريم و قد قدرت،سخن بخير گوئيم و گمان نيك داريم برادرى كريم و برادر زاده كريمى و بر ما قدرت يافتهاى.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله را از كلام آنان رقتى روى داد و فرمود من آنگويم كه برادرم يوسف گفت لا تثريب عليكم اليوم.
آنگاه فرمود:اذهبوا فانتم الطلقاءـبرويد كه همه آزاديد
اين عفو عمومى در روحيه اهالى مكه تأثير نيكو بخشيد و همه بى اختيار محبت آنحضرت را در دل خود جاى دادند.
آنگاه پيغمبر صلى الله عليه و آله دستور داد تمام بتها را شكستند و على عليه السلام را همراه خود بداخل كعبه برد و هر چه بت و آثار بت پرستى بود از ميانبرده و آنها را در هم شكسته و بيرون ريختند.
از جمله صفات عاليه على عليه السلام بت شكنى اوست كه بهيچوجه حاضر نبود مظاهر شرك و كفر را در بين مردم مشاهده كند و چون بعضى از بتهاى بزرگ مانند هبل بر فراز كعبه نصب شده بود على عليه السلام بدستور پيغمبر اكرم پاى بر دوش آن بزرگوار نهاده و آنها را سرنگون ساخت و ساحت مقدس كعبه را از لوث بت پرستى پاك گردانيد.
غزوه حنين و طائف:
پس از فتح مكه مردم آن شهر دسته دسته بدين اسلام گرويده و با پيغمبر صلى الله عليه و آله بيعت نمودند نبى اكرم نيز چندى در مكه توقف كرده و امور آنشهر را مرتب ساخت و پس از برقرارى امنيت و انضباط با سپاه فاتح خود تصميم گرفت كه بمدينه مراجعت نمايد و در اين مراجعت دو هزار نفر از اهالى تازه مسلمان مكه را هم به سپاه خود ملحق نمود بطوريكه كثرت سپاهيان اسلام، مسلمين را باعجاب و شگفتى واداشت و ابوبكر گفت ما با اين كثرت سپاهيان هرگز مغلوب نخواهيم شد ولى آنها ندانستند كه كثرت سپاهيان چندان مهم نيست آنچه مورد توجه است توكل بر خدا و يارى خواستن از اوست چنانكه موقع برخورد با دشمن مانند غزوه احد چيزى نگذشت كه همه مسلمين از جمله ابوبكر فرار كردند و فقط 9 نفر از بنى هاشم و يكى هم ايمن بن ام ايمن در اطراف پيغمبر صلى الله عليه و آله باقى ماند تا اينكه خداوند آنها را نصرت فرمود و گريختگان بازگشتند و مجددا بدشمن حمله برده و پيروز گرديدند در اينمورد خداوند در قرآن كريم فرمايد:
لقد نصركم الله فى مواطن كثيرة و يوم حنين اذ اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا....
و جريان امر بقرار زير بوده است.
چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از مكه قصد مراجعت بمدينه نمود دو قبيله هوازن و ثقيف كه اسلام نياورده بودند با يكديگر همدست شده و بفكر مقابلهبا مسلمين افتادند.
جنگجويان دو قبيله مزبور بفرماندهى مالك بن عوف كه شنيدند پيغمبر صلى الله عليه و آله از مكه بمدينه مراجعت ميكند در حاليكه تعدادشان بيشتر از سپاه مسلمين بود در تنگههاى وادى حنين بكمين نشسته و مترصد عبور مسلمين شدند.
گروه طليعه سپاه اسلام كه تحت فرماندهى خالد بن وليد در حركت بود وارد كمينگاه شد و غافلگير گرديد و چون شب از نيمه گذشته و هوا تاريك بود گروه مزبور از برخورد ناگهانى بسپاه دشمن وحشت زده شده و در حال عقب نشينى بتفرقه افتادند و عدهاى هم مانند ابوسفيان و همدستانش كه از ترس جان تازه مسلمان شده بودند از اين پيشامد خرسند گشتند و رو بفرار نهادند بقيه نيز مانند غزوه احد بگريختند و فقط 9 نفر از بنى هاشم در اطراف پيغمبر باقى مانده و آنحضرت را مراقبت ميكردند در اين جنگ نيز قهرمان منحصر بفرد صحنه كارزار على عليه السلام بود كه در جلو پيغمبر بر دشمنان حمله ميكرد و ضمن كشتن آنها از نزديك شدن آنان به آنحضرت ممانعت مينمود.شيخ مفيد مينويسد كه باقى ماندن چند نفر از بنىهاشم در اطراف پيغمبر نيز بخاطر باقى ماندن على عليه السلام بود و همچنين برگشتن مسلمين پس از گريختن و پيروزى آنان بدشمن هم بخاطر ثابت ماندن آنحضرت بود.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بعموى خود عباس بن عبد المطلب كه صداى رسا و بلندى داشت فرمود مهاجر و انصار را باجتماع دعوت كن و از تفرقه و پراكندگى سپاهيان جلوگيرى نما،عباس با صداى بلند آنها را بآرامش و اجتماع دعوت نمود و اضافه كرد كه پيغمبر سلامت ميباشد لذا فراريان كم كم جمع شده و چونهوا نيز روشن شده بود حمله سختى بر دشمن وارد آوردند،على عليه السلام مالك بن عوف رئيس قبيله هوازن و همچنين ابو جرول را كه پرچمدار آن طايفه بود بضرب شمشير از پا در آورد و با كشته شدن رئيس و پرچمدار قبيله صفوف دشمن از هم پاشيده و فرار كردند مسلمين آنها را تعقيب كرده گروهى را كشته و گروهى را هم اسير نمودند.
پس از خاتمه جنگ حنين مسلمين متوجه طائف شدند زيرا قبيله ثقيف در طائف ساكن بود و ابوسفيان بن حارث كه از جانب رسول اكرم صلى الله عليه و آله بطائف اعزام شده بود شكست خورده و مراجعت نموده بود لذا خود آنحضرت با سپاهى بطائف رفته و آنجا را محاصره نمود و اين محاصره متجاوز از بيست روز بطول انجاميد.
پيغمبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را با گروهى براى شكستن بتهاى اطراف طائف اعزام نمود و آنحضرت در اين مأموريت شهاب نامى را كه از شجاعان قبيله خثعم بوده و در سر راه مانع حركت او شده بود با شمشير دو نيم كرده و به پيشروى خود ادامه داد تا تمام بتها را در هم شكست،همچنين قهرمان آنطايفه را كه نافع بن غيلان نام داشته و براى مبارزه با مسلمين بهمراهى عده ديگر بيرون آمده بود طعمه شمشير ساخته و مشركين را تار و مار نمود،گروهى از ترس شمشير اسلام آورده و گروهى هم متوارى شدند على عليه السلام با پرچم فيروزى بخدمت پيغمبر برگشت و جنگ دو قبيله هوازن و ثقيف نيز خاتمه يافت.
جنگ طائف آخرين جنگ داخلى اسلام با اعراب محسوب ميشود زيرا پس از اين جنگ در داخل عربستان كسى را قدرت طغيان و ياغيگرى در برابر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نبوده و تمام شبه جزيره عربستان در قلمرو نفوذ و اقتدار آنحضرت در آمده بود لذا براى بسط و اشاعه دين الهى لازم بود كه كشورهاى خارجى را بدين اسلام دعوت نمايند،مقدمات اين تصميم جريان غزوه تبوك است كه آخرين سفر جنگى پيغمبر بود و چون على عليه السلام بدستور آنحضرت درغزوه مزبور حضور نداشت لذا از ذكر آن صرف نظر ميشود.
اين بود شرح مختصرى از خدمات نظامى على عليه السلام در حيات پيغمبر اكرم كه موجب اعتلاى پرچم اسلام و سبب پيشرفت آن گرديد و پيغمبر فرمود:اگر شمشير على نبود اسلام قائم نميگشت .
موضوعات مرتبط: امام علي عليه السلام...
اخراج بعضى قبايل يهود مانند بنى نضير و بنى قريظه از اطراف مدينه آنها را نسبت بمسلمين و مخصوصا نسبت به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله خشمگين ساخت و چند تن از رؤساى قبايل مزبور بمكه رفته و آمادگى خود را عليه پيغمبر صلى الله عليه و آله بمنظور كمك و همراهى با قريش اعلام داشتند بزرگان قريش از اين فرصت استفاده كرده و از پيشنهاد آنان استقبال نموده در نتيجه كليه قبايل بت پرست مكه بهمدستى طوايف يهود در سال پنجم هجرى بسيج عمومى كرده و با تعداد ده هزار نفر بفرماندهى ابوسفيان و دستيارى گروهى از يهود براى ريشه كن ساختن نونهال اسلام متوجه مدينه شدند.
چون اين خبر به پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيد مسلمين را جمع كرد و براى دفاع در مقابل اين عده مهاجم به بحث و شور پرداخت،سلمان فارسى پيشنهاد نمود كه اطراف مدينه را خندق بكنند و موانع مصنوعى در آنجا بوجود آورند تا عبور دشمن از آن سخت و نا ممكن باشد رسول اكرم پيشنهاد سلمان را پذيرفت و دستور فرمود فورا براى حفر خندق آماده شوند،مسلمين مشغول حفر خندق شده خود حضرت رسول صلى الله عليه و آله نيز مانند مسلمين ديگر بحفر خندق اشتغال داشت پيش از رسيدن سپاه مهاجم خندق كنده و آماده شد و هنگاميكه مشركين نزديك خندق رسيدند از مشاهده آن متعجب شدند زيرا اين نوع وسيله دفاع در عربستان سابقه نداشت بدينجهت گفتند :و الله ان هذه لمكيدة ما كانت العرب تكيدها،بخدا سوگند اين حيله عرب نيست و عرب چنين حيلهاى بكار نبندد. مسلمين هم كه تعدادشان در حدود سه هزار نفر بود در آنطرف خندق اردو زده بودند،چند روز اين دو سپاه در طرفين خندق روبروى هم بودند و گاهى بهم سنگ و تير ميانداختند بالاخره عمرو بن عبدود با چند نفر ديگر اسب جهانيده و از تنگترين جاى خندق خود را بطرف ديگر آن رسانيدند.
عمرو بمحض ورود مبارز خواست،وقتى صداى خشن و رعب انگيز عمرو در فضاى اردوگاه مسلمين طنين انداز شد نبضها از حركت ايستاد و رنگ از چهره همه پريدن گرفت!چرا؟
براى اينكه عمرو را همه ميشناختند،او فارس يليل و از شجاعان نامى عرب بود و در تمام عربستان نظير و مانندى نداشت،او قهرمان كهنسال و ورزيده و جنگديده بود و به تنهائى با هزار نفر مقابل شمرده ميشد!
فرياد هل من مبارز عمرو براى بار دوم پرده گوش مسلمين را مرتعش ساخت.
در اينموقع يك سكوت و حيرت توام با ترس و وحشت بر تمام لشگر مدينه حكمفرما بود و كسى را جرات تكلم و اظهار وجود نبود عمرو ميگفت شما ميگوئيد هر كس از ما كشته شود به بهشت ميرود آيا در ميان شما داوطلب بهشت وجود ندارد؟
بالاخره پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله سكوت را شكست و فرمود كيست كه شر اين بت پرست را از سر ملت اسلام بر دارد؟نفسها در سينه حبس بود و از كسى صدائى بر نيامد على عليه السلام بپا خواست و عرض كرد من يا رسول الله پيغمبر فرمود تامل كن شايد داوطلب ديگرى هم پيدا شود ولى هيچكس حريف اين قهرمان عرب نبود نبى اكرم سؤال خود را تكرار فرمود باز على عليه السلام پاسخگوى اين دعوت گرديد پيغمبر فرمود يا على اين عمرو بن عبدود است عرض كرد من هم على بن ابيطالبم،رسول خدا عمامه بر سر على و شمشير بر كمر او بست و فرمود برو كه خدا نگهدارت باشد سپس سر بلند نمود و با حالت رقت بار گفت خدايا پسر عم مرا در ميدان كار زار تنها مگذار.
عمرو رجز ميخواند و مسلمين را بمبارزه ميطلبيد:
و لقد بححت من النداء بجمعكم هل من مبارز
و وقفت اذ جبن المشجع موقف البطل المناجز
و كذلك انى لم ازل متسرعا نحو الهزاهز
ان الشجاعة فى الفتى و الجود من خير الغرائز
در اين هنگام على عليه السلام چون شير خشمگينى كه براى صيد خود از كمين جستن كند بسرعت آهنگ عمرو كرد و جواب رجز او را از روى ادب علمى چنين داد:
لا تعجلن فقد اتاك مجيب صوتك غير عاجز
ذونية و بصيرة و الصدق منجى كل فائز
انى لارجو ان اقيم عليك نائحة الجنائز
من ضربة نجلاء يبقى ذكرها بعد الهزاهز
عمرو كه خود را از شجعان نامى و مبرز عرب ميدانست با ديده حقارت به على عليه السلام نگريست و گفت آيا جز تو كسى داوطلب بهشت نبود؟من با پدرت ابوطالب آشنا و دوست بودم نميخواهم ترا در پنجه خود چون مرغ بال و پر شكستهاى در حال نزع بينم مگر نميدانى كه من عمرو بن عبدود فارس يليل و قهرمان نيرومند عرب هستم؟
على عليه السلام فرمود من ترا ابتداء بتوحيد و اسلام دعوت ميكنم و اگر هم نپذيرى از همين راه كه آمدهاى برگرد و از جنگ با پيغمبر در گذر.
عمرو گفت من از روش آباء و اجداد خود (بت پرستى) دست بر نميدارم واگر هم بدون جنگ بر گردم مورد استهزاء زنان قريش واقع ميشوم،على عليه السلام فرمود در اينصورت از اسب پياده شو با هم بجنگيم كه من دوست دارم ترا در راه خدا كشته باشم.
عمرو بر آشفت و از اسب پياده شد و اسب خود را پى كرد و چون در برابر على عليه السلام ايستاد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:برز الايمان كله الى الشرك كله. (تمامى ايمان با تمامى كفر بمبارزه برخاسته است.) حقيقت امر نيز همين بود على عليه السلام ايمان محض و بلكه كل ايمان بود و اگر در آنروز على نبود نامى از اسلام و احدى از مسلمانان نمىماند،عمرو نيز نماينده شرك و كفر بود و چشم و چراغ قريش بشمار ميرفت.
بالاخره آندو مبارز چنان بهم در افتادند كه گرد و غبارى در اطراف آنها بلند شد و نيروهاى متخاصمين نتوانستند آنها را بخوبى مشاهده كنند در اين گير و دار دو ضربت رد و بدل شد عمرو شمشيرى بر على زد كه سپر آنحضرت را دو نيمه كرد و بسر مباركش هم آسيب رسانيد ولى آنحضرت با چابكى و نيرومندى خود چنان ضربتى به عمرو فرود آورد كه او را بخاك هلاكت افكند و خود بانگ تكبير بر آورد،از صداى تكبير على عليه السلام همه را معلوم شد كه عمرو بقتل رسيده و با كشته شدن او شكست قريش هم حتمى خواهد بود چنانكه خواهر عمرو در اينمورد ضمن ابياتى چند چنين گويد:
اسدان فى ضيق المكر تصاولا
و كلاهما كفو كريم باسل
فاذهب على فما ظفرت بمثله
قول سديد ليس فيه تحامل
ذلت قريش بعد مقتل فارس
فالذل مهلكها و خزى شامل
يعنى آنها دو شير دلاور بودند كه در تنگناى معركه بيكديگر حملهور شدند و هر دو همتايان بزرگوار و دليرى بودند.اى على برو كه تا كنون بكسى مانند او چيره نگشته بودى و (اين ادعاى من) سخنى است محكم و درست و در آن تكلف و اغراق نيست.
قريش پس از كشته شدن چنين سوارى خوار شد و اين خوارى،قريش رانابود كرده و اين رسوائى شامل همه آنان خواهد بود.چون على عليه السلام سر عمرو را بحضور پيغمبر آورد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود.
ضربة على يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين.
و بعضى نوشتهاند كه فرمود:
لضربة على لعمرو بن عبدود افضل من عمل امتى الى يوم القيامة.
يعنى ارزش و پاداش شمشيرى كه على عليه السلام در روز خندق بر عمرو زد از پاداش عبادت جن و انس برتر است و يا از پاداش عمل امت من تا روز قيامت بهتر است.
زيرا شمشير على عليه السلام بود كه عمرو را بخاك و خون كشيد و اسلام نو بنياد را از شر مشركين رهائى بخشيد و اگر در آنروز على نبود عمرو به تنهايى كافى بود كه مسلمين را تار و مار نموده و چنانكه خودش ميگفت نام اسلام را از صفحه تاريخ براندازد بنابراين عمل امت اسلامى تا روز قيامت در گرو همان ضربت سيف اللهى است كه موجب قتل و گريختن عكرمة و چند تن ديگر گرديد كه همراه عمرو بدينسوى خندق گذشته بودند و با كشته شدن عمرو و فرار همراهانش دهشت و هراس در ميان مشركين افتاد و روحيه آنها را بكلى متزلزل نمود و علاوه بر اين طوفان سخت و سهمگين نيز بامر خدا برخاست و قريش را بوحشت انداخت در نتيجه ابوسفيان درنگ را جائز نشمرده و شبانه با عده خود از كنار مدينه بسوى مكه كوچ نمود.
درباره كشته شدن عمرو بشمشير على عليه السلام شيخ ازرى در قصيده هائيه خود گويد:
يا لها ضربة حوت مكرمات
لم يزن ثقل اجرها ثقلاها
هذه من علاه احدى المعالى
و على هذه فقس ما سواها
چه ضربتى كه زيبائيها و بزرگيها را در بر دارد و اجر ثقلين (جن و انس) بااجر آن نتواند برابر كند.اين شاهكار يك نمونه از مقامات عاليه اوست و بر اين قياس كن ساير كارهاى او را.
پس از غزوه خندق پيغمبر صلى الله عليه و آله تنبيه و گوشمالى طايفه بنى قريظه را كه نقض عهد كرده و با مشركين همكارى نموده بودند لازم دانست زيرا طايفه مزبور در ظاهر پيمان عدم تعرض با مسلمين بسته بودند ولى نقض عهد كرده با قريش همدست شده بودند رسول خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلام را با عدهاى بجنگ آنها فرستاد.پس از 25 روز محاصره و زد و خورد مردان آنها مقتول و زنانشان اسير و اموالشان بدست مسلمين افتاد بدين ترتيب طايفه بنى قريظه هم بدست على عليه السلام از بين رفت و مسلمين از شر يهود اطراف مدينه آسوده شدند.
غزوه خيبر:
خيبر لغتى است عبرانى و بمعناى قلعه و حصار محكم است.
در 120 كيلومترى شمال مدينه دهستانى يهود نشين بود كه ساكنين آن در چند قلعه محكم زندگى ميكردند و بدينجهت آن محل را خيبر ميگفتند،دهستان مزبور داراى زمينهاى زراعتى و نخلستانهاى بارور و چشمههاى جارى بود و هفت قلعه محكم در آن وجود داشت كه هر يك از آنها بنام مخصوصى ناميده ميشد،از مشهورترين قلاع سبعه قلعه ناعم و قموص بود.
تعداد ساكنين خيبر بنا بروايت تاريخ نويسان مختلف نوشته شده است بعضى آنرا بيست هزار و برخى ده هزار و بعضى چهار هزار نوشتهاند آنچه مسلم و محرز است اينست كه يهودىها بمراتب بيشتر از مسلمين بودهاند زيرا عده مسلمين در حدود يكهزار و چهارصد و يا بقولى يكهزار و ششصد نفر بود.
در سال هفتم هجرى بدستور نبى اكرم صلى الله عليه و آله مسلمين بطرف خيبر حركت كردند و پس از دو يا سه روز راهپيمائى بحوالى خيبر رسيده و در كنار قلاع مزبور اردو زدند و با اين ترتيب با دشمن تماس حاصل نمودند.بامدادان كه اهالى قلاع خيبر از خواب برخاستند مسلمين را در نزديكى خيبر مشاهده كردند.
ساكنين خيبر بمحض مشاهده لشگر اسلام داخل قلاع شده و درب آنها را محكم بستند،رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز با عده خود مدت 25 روز پشت قلعهها بمحاصره يهود پرداخت در يكى از روزها پرچم را بدست ابوبكر و روز ديگر بدست عمر داد و آنها را براى گشودن قلعههاى خيبر مأمور گردانيد ولى آنها نه تنها كارى از پيش نبردند بلكه از ديدن جنگجويان يهود مخصوصا مرحب خيبرى بيمناك شده و فرار كردند.
ابن ابى الحديد در مورد فرار شيخين ميگويد:
و ان انس لا انس اللذين تقدما
و فرهما و الفرقد علما حوب
يعنى هر چه را فراموش كنم گريختن آندو نفر را با اينكه ميدانستند فرار كردن از جنگ گناه است فراموش نميكنم.
فرماندهان ديگر نيز براى فتح قلاع خيبر عزيمت ميكردند ولى در مقابل دفاع جنگجويان يهود عاجز مانده و بر ميگشتند چون سرداران اعزامى براى گشودن قلعهها بدون اخذ نتيجه برگشته و روحيه مسلمين را ضعيف ميكردند پيغمبر فرمود:
لا عطين الراية غدا رجلا يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله كرارا غير فرار لا يرجع حتى يفتح الله على يديه.
فردا پرچم را بمردى خواهم داد كه خدا و پيغمبرش او را دوست دارند و او نيز خدا و پيغمبر خدا را دوست دارد او كسى است كه هميشه حمله كننده است و هرگز فرار نكند از جبهه جنگ بر نگردد تا خداوند بدست او (قلعههاى خيبر را) بگشايد.از اين فرمايش پيغمبر همه را تعجب و حيرت فرا گرفت،اين چه كسى استكه فردا پيروز خواهد شد؟
هر كسى بنحوى كلام آن حضرت را تعبير ميكرد و بعضىها هم اين افتخار را از آن خود ميدانستند و هيچكس گمان نميكرد كه منظور پيغمبر فقط على است و اين سكه افتخار را چرخ نيلوفر بنام همايون او زده است!شايد آنها حق داشتند و در اين تصور و خيال معذور بودند زيرا على عليه السلام بدرد چشم مبتلا بود و كسى خيال نميكرد كه اين گره پيچيده و بغرنج با پنجههاى تواناى على گشوده خواهد شد.
چون روز موعود فرا رسيد رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:على كجاست؟
عرض كردند چشم درد دارد.فرمود احضارش كنيد يكى از مسلمين بچادر على عليه السلام رفت و فرمان پيغمبر صلى الله عليه و آله را بوى ابلاغ نمود.
على عليه السلام فورا بلند شد و خدمت آنحضرت شتافت،نبى اكرم از او احوالپرسى نمود،عرض كرد سرم درد ميكند و چشم درد دارم كه درست نمىبينم،پيغمبر او را در آغوش كشيد و آب دهان مباركش بر چشمان وى ماليد كه فورا دردهاى او برطرف شد و تا آخر عمر دچار سر درد و چشم درد نگرديد.
حسان بن ثابت انصارى در اينمورد گويد:
و كان على ارمد العين يبتغى
دواء فلما لم يحس مداويا
شفاه رسول الله منه بتفلة
فبورك مرقيا و بورك راقيا
و قال ساعطى الراية اليوم صارما
كميا محبا للرسول مواليا
يحب الهى و الاله يحبه
به يفتح الله الحصون الاوابيا
فاصفى بهادون البرية كلها
عليا و سماه الوزير المواخيا
يعنى على در آنروز چشم درد داشت و داروئى براى بهبودى آن ميجست و چيزى بدست نمياورد .
رسول خدا او را با آب دهان خود شفا بخشيد پس فرخنده باد آنكه بهبودى يافت و خجسته باد آنكه بهبودى داد.و فرمود امروز پرچم را مىدهم به دلاور شجاعى كه دوستدار رسول است.
او خداى مرا دوست دارد و خدا هم او را دوست دارد و بوسيله او خداوند قلعههاى محكم را ميگشايد.
پس براى اينكار از ميان تمام مردم على را بر گزيد و او را وزير و برادر خود ناميد.
بارى پس از آنكه چشم على عليه السلام بهبودى يافت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود :يا على فرماندهان ما كارى از پيش نبردهاند و هنوز قلعههاى خيبر گشوده نشده است و اين امر خطير جز بدست تواناى تو انجام نخواهد گرفت.
على عليه السلام امتثال امر نمود و گفت تا چه اندازه با آنها بجنگم؟
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود تا موقعيكه به يگانگى خدا و رسالت من شهادت دهند.
على عليه السلام چون شيرى بلند طبع كه بطرف شكار خود با بى اعتنائى ميرود پيش رفت تا پشت ديوار قلعه خيبر رسيد پرچم را بر زمين كوبيد و عده خود را براى تسخير حصار آماده نمود،در اينموقع جمعى از جنگجويان دلير خيبر بيرون ريختند و جنگ بشدت در گرفت،على عليه السلام با چند حمله حيدرانه آنها را در هم آويخت بطوريكه يهود فرار كرده و داخل قلعه شدند على عليه السلام نيز بدنبال آنها خواست وارد قلعه شود رئيس قلعه كه از شجاعان مشهور و بنام حارث بود خواست از ورود على عليه السلام بقلعه ممانعت كند ولى بضرب شمشير آنحضرت جهان را بدرود گفت،در اين وقت نامىترين و شجاعترين جنگجويان قلعه كه بمرحب خيبرى معروف و برادر حارث بود بخونخواهى برادرش بيرونشتافت.
مرحب پهلوان عجيبى بود زيرا دو زره پوشيده و دو شمشير بر كمر آويخته بود و علاوه بر چند عمامه كه بر سر خود بسته بود كلاه فولادى بر سر گذاشته و سنگى را هم كه بسنگ آسياب شبيه بود بر ميله كلاه خود گذاشته بود كه از اصابت شمشير بفرق وى جلوگيرى كند.
بين او و على عليه السلام دو ضربت رد و بدل شد و دست نيرومند قهرمان اسلام چنان شمشيرى بر فرق مرحب فرود آورد كه با وجود داشتن سپر جمجمهاش را با كلاه فولادى و سنگ آسيا و ساير تشريفات شكافت و در نتيجه سپر دو نيم گرديده و كلاه فولادى و سنگ بشكست و عمامه دريده شد و ذوالفقار على كلهاش را تا فكين بشكافت،مرحب نقش بر زمين شد و بخاك و خون غلطيد و صداى تكبير از مسلمين بلند شد و يهود بكلى شكست خورده و غمگين شدند.
پس از كشته شدن مرحب شجاع ديگرى از قلعه بيرون تاخت و اين شخص ياسر برادر سوم دو مقتول سابق بود،او نيز در شجاعت دست كمى از برادران خود نداشت بيدرنگ بر على تاخت ولى در اثر يكضربت آنحضرت بخاك افتاده و كشته شد يهود در قلعه را بستند و خود بدرون قلعه پناه بردند .
على عليه السلام با نيروى خارق العاده خود در قلعه را از جاى خود كند و چند متر پرتابش كرد و بدين ترتيب قلعههاى ناعم و قموص كه محكمترين قلعههاى خيبر بود بدست تواناى على عليه السلام فتح گرديد.
شيخ مفيد از عبد الله جدلى نقل ميكند كه گفت از امير المؤمنين عليه السلام شنيدم كه ميگفت چون درب خيبر را كندم آنرا سپر خويش قرار دادم و با يهود جنگيدم تا آنگاه كه خداوند آنها را خوار نمود و شكست داد آن در را روى خندقى كه دور قلعه كنده بودند گذاشتم تا مسلمين از روى آن عبور كنند و سپس آنرا در ميان خندق انداختم و موقع برگشتن از خيبر هفتاد نفر از مسلمين نتوانستند آنرا از جايش بر دارند و در اين باره شاعر گويد:
ان امرء حمل الرتاج بخيبر
يوم اليهود بقدرة لمؤيد
حمل الرتاج رتاج باب قموصها
و المسلمون و اهل خيبر حشد
فرمى به و لقد تكلف رده
سبعون كلهم له يتشددردوه بعد تكلف و مشقة
و مقال بعضهم لبعض ارددوا
يعنى آنمرد (على عليه السلام) در بزرگ خيبر را در روزى كه با يهود جنگ ميكرد با نيروى تأييد شده (از جانب خدا) برداشت.
آن در بزرگ يعنى درى را كه برابر كوه قموص بود برداشت در حاليكه مسلمين و اهل خيبر جمع شده بودند.
آن در را پرتاب كرد و براى باز گردانيدن آن هفتاد نفر كه همگى نيرومند بودند خود را بمشقت انداختند و (آن هفتاد نفر) پس از رنج و مشقت و گفتن بيكديگر كه برگردانيد آن در را بجاى خود بر گردانيدند.
مجاهدات على عليه السلام در جنگ خيبر و فتح قلاع و كشتن شجاعان نامى يهود و مخصوصا كندن در قلعه و گرفتن آن با دست از كارهاى خارق العاده آنجناب محسوب ميشود كه نظير آنها از احدى ديده نشده است و قصايد بسيارى در باره وقايع مزبور گفته و نوشته شده است.ابن ابى الحديد در ضمن قصايد خود گويد:
يا قالع الباب الذى عن هزها
عجزت اكف اربعون و اربع
اى كننده درى كه دستهاى چهل و چهار نفر از حركت دادن آن عاجز بود.
چون جنگ خيبر پايان يافت و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بدر خواست يهود با آنها مصالحه نمود فدك نيز تسليم گرديد و يهوديان ساكن آن نصف دارائى خود را به پيغمبر فرستادند بنابر اين چون فدك در موقع صلح برضايت ساكنين آن به پيغمبر صلى الله عليه و آله واگذار شده بخود آنحضرت تعلق داشت ولى اراضى خيبر مربوط بعموم مسلمين بود.
هنگام بازگشت از خيبر به بعضى از قبايل يهود كه ياغى شده بودند گوشمالى داده شد و آنها نيز مطيع گرديدند و بدين ترتيب مسلمين از ضديت يهود آسوده شده و شهر مدينه در امن و آسايش قرار گرفت.
موضوعات مرتبط: امام علي عليه السلام...
ألا انما الاسلام لو لا حسامه
كعفطة عنز او قلامة حافر
(ابن ابى الحديد)
چون در طول چهارده سال دعوت پيغمبر صلى الله عليه و آله مواعظ و نصايح آنحضرت كه متكى بمنطق و استدلال بود در هدايت قبايل گمراه و بت پرست عرب مؤثر واقع نشد لذا فرمان جهاد بصورت آياتى چند نازل گرديد و از سال دوم هجرت تا مدت 9 سال كه پيغمبر اكرم در قيد حيات بود در حدود هشتاد جنگ و قتال با كفار و مشركين و يهوديهاى عربستان نموده است كه در بعضى از آنها خود آنحضرت شخصا حضور داشته و آنها را غزوات گويند.
فداكارى و از خود گذشتگى على عليه السلام در اين جنگها بر احدى پوشيده نماند و در اثر ابراز رشادت و شجاعت بى نظيرش او را ضيغم الغزوات و قتال العرب ميناميدند و جز جنگ تبوك كه بدستور پيغمبر در مدينه مانده بود در تمام جنگها شركت كرده و پرچم فتح و پيروزى هميشه در دست او بوده است.
از غزوات مشهور و مهمى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله با مشركين و دشمنان اسلام نموده و على عليه السلام نيز ابطال و قهرمانان عرب را در آن جنگها طعمه شمشير خود ساخته است ميتوان غزوه بدر واحد و غزوه بنى نضير و غزوه احزاب (خندق) و غزوه خيبر و فتح مكه و جنگ حنين و طائف را نام برد.
چون مقصود از نوشين اين فصل شرح فداكاريها و خدمات نظامى على عليه السلام است لذا از توضيح و علل وقوع جنگها صرف نظر كرده و فقط بمبارزات آنحضرت با ابطال و جنگ آوران عرب در صحنههاى كارزار اشاره مينمائيم زيراشرح زندگانى على عليه السلام بدون اشاره بحضور او در ميدانهاى جنگ ناقص و بى لطف ميباشد و شرح چند غزوه مهم براى شناساندن نيروى بازوى آنجناب لازم و ضرورى ميباشد.
غزوه بدر:
اگر چه پيش از غزوه بدر جنگهاى كوچكى (سريه) ميان مسلمانان و مخالفين در گرفته بود ولى غزوه بدر اولين جنگى بود كه مسلمان در آنجنگ آزمايش شدند و ترس مشركين آنها را فرا گرفته بود و براى مقابله با آنان اكراه داشتند چنانكه خداوند در قرآن كريم فرمايد:
كما اخرجك ربك من بيتك بالحق و ان فريقا من المؤمنين لكارهون
(همچنانكه پروردگارت ترا از خانهات بحق براى جنگ با مشركين بيرون آورد و گروهى از مؤمنين از مقابله با كفار اكراه داشتند) زيرا تعداد مشركين در حدود هزار نفر بوده و با ساز و برگ كامل و اسبان يدكى براى از بين بردن مسلمين بفرماندهى ابوسفيان حركت كرده بودند در صورتيكه عده مسلمانان 313 نفر بوده و اكثر آنها هم فاقد ساز و برگ بودند و بيش از هفتاد شتر و چند رأس اسب همراه نداشتند بالاخره در روز 17 ماه مبارك رمضان سال دوم هجرى اين دو گروه در محلى ميان مكه و مدينه به نام بدر (نام چاهى است) در برابر هم قرار گرفتند و خداوند مؤمنين را بوسيله فرشتگان يارى نمود چنانكه فرمايد:و لقد نصركم الله ببدر و انتم اذلة خداوند شما را در بدر نصرت نمود در حاليكه زبون و ناتوان بوديد) ابتدا سه تن از مشركين (عتبه و شيبه و وليد بن عتبه) بميدان آمده و مبارز خواستند پيغمبر اكرم على عليه السلام را بمبارزه آنها فرستاد و عموى خود حمزه و عبيدة بن حارث بن عبد المطلب را نيز دستور داد كه بهمراه على عليه السلام با آنها بجنگند على عليه السلام بمحض برخورد با وليد كه مبارز او بود وى را بقتل رسانيد و سپس براى كشتن مبارزان همراهانش بسوى آنها شتافت چون آن سه تن كشته شدند ترسو دهشتى از مسلمانان در دل مشركين قرار گرفت،آنگاه مبارزان ديگرى بميدان آمدند كه اكثرشان بشمشير على عليه السلام زندگى را بدرود گفتند و رشادتهاى آنحضرت جنگ بدر را به پيروزى مسلمانان خاتمه داد بطوريكه متجاوز از هفتاد تن از مشركين قريش مقتول و هفتاد تن نيز اسير گرديدند كه عباس بن عبد المطلب و عقيل بن ابيطالب هم جزو اسراء بودند و با دادن فديه آزاد شده و اسلام اختيار كردند و بنا به نقل مورخين بيش از نيم كشته شدگان مشركين بشمشير على بوده و بقيه هم بوسيله ساير مسلمين و فرشتگان نصرت بقتل رسيده بودند و از جمله كشته شدگان سرشناس قريش بدست آنحضرت عاص بن سعيد و حنظلة بن ابيسفيان (برادر معاوية) و عمير بن عثمان (عموى طلحه) بودند.
بالاخره جنگ بنفع مسلمين و شكست مشركين خاتمه يافت و مسلمين فاتحانه بمدينه مراجعت كردند و نام نامى على عليه السلام بعنوان شجاع بى نظيرى در ميان عرب بلند آوازه گشت و كسى را جرأت و ياراى آن نبود كه مقابله با او را حتى در انديشه و ذهن خود مجسم سازد.
غزوه احد:
احد نام كوه بزرگ و مشهورى است كه تقريبا در شش كيلومترى مدينه قرار گرفته و غزوه احد در ماه شوال سال سيم هجرى در دامنه كوه مزبور واقع گرديده است.
شكست قريش در غزوه بدر كه موجب آبرو ريزى و از دست رفتن عدهاى از رجال آنها شده بود زمينه را براى جنگ ديگرى آماده ميكرد زيرا خانواده كشته شدگان مانند عكرمة بن ابى جهل و صفوان بن اميه در مكه عزادار بوده و براى انتقامجوئى،مردم مكه را براى مقابله و مقاتله مسلمين تحريص ميكردند،ابوسفيان بن حرب كه در رأس كفار قريش بود مردم را دور خود جمع نموده و براى اعاده حيثيت خود آنها را بجنگ آماده ميساخت و حتى اموال شخصى خود را در اختيار آنانگذاشت كه بمصارف جنگى برسانند.
هند دختر عتبه و زن ابوسفيان نيز بهمراهى چند زن ديگر دف زنان مردم را بخونخواهى كشته شدگان خويش دعوت ميكردند با اين ترتيب ابوسفيان در حدود پنجهزار سوار و پياده را تجهيز نموده و راه مدينه را با عده تحت فرماندهى خود در پيش گرفت.
چون رسول اكرم از اين قضيه مطلع شد فورا اصحاب را جمع آورى كرده و مطلب را با آنها در ميان نهاد گروهى اظهار نمودند كه بايد در شهر مانده و حالت تدافعى گرفت ولى بعضى را عقيده بر اين بود كه بايد از شهر بيرون رفت و بحمله پرداخت بالاخره مسلمين آماده جنگ شدند و خود پيغمبر صلى الله عليه و آله نيز لباس جنگ پوشيد و با عدهاى در حدود هفتصد نفر آماده مقابله با دشمن گرديد و على عليه السلام را هم بسمت پرچمدارى تعيين فرمود همچنانكه در كليه جنگها پرچمدارى بعهده او بود چون پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله باحد رسيد براى اينكه از حمله ناگهانى و پشت سرى دشمن غافل نباشد عدهاى را (در حدود پنجاه نفر) تحت فرماندهى عبد الله بن جبير بر دهانه شكافى كه براى اين كار مناسب بنظر ميرسيد گماشت و اين پيش بينى پيغمبر نيز كاملا صحيح بود زيرا ابوسفيان هم خالد بن وليد را با جمعى تقريبا چهار برابر عده عبد الله در كمين آنها گذاشته بود كه پس از در آويختن دو لشگر بهم از پشت سر بمسلمين حمله نمايد.
بارى جنگ شروع شد و بيشتر مبارزان قريش بدست على عليه السلام كشته شدند و پرچمدار ابيسفيان بنام طلحة بن ابى طلحة مرد نيرومندى بود و او را كبش الكتيبة (قوچ لشگريان) ميگفتند بمبارزه على عليه السلام آمد و آنحضرت چنان ضربتى بر كله او زد كه چشمانش از حدقه بيرون افتاد و نعره زد و بهلاكت رسيد سپس برادر طلحه پرچم را بدست گرفت و او نيز كشته شد و حمزه نيز با كمال رشادت مبارزان قريش را طعمه شمشير خود ميساخت و در اثر كشته شدن جنگجويان قريش شكست فاحشى در لشگريان دشمن نمودار شد و مسلمين با اينكهتعدادشان خيلى كمتر از آنها بودند بر آنها مسلط گشته و نسيم فتح و پيروزى بر پرچم اسلام وزيدن گرفت،مشركين در حال فرار بودند و گروهى از مسلمين به تعاقب دشمن شتافته عدهاى نيز مشغول جمع آورى اموال آنها گرديدند.
در اينموقع كسانى كه بر دهانه دره گماشته شده بودند بى انضباطى كرده و بر خلاف دستور پيغمبر صلى الله عليه و آله از فرمان عبد الله سرپيچى نمودند و بگمان اينكه فتح مسلمين كاملا حتمى بوده و ماندن آنان در محل مزبور لزومى ندارد پست نگهبانى خود را ترك كرده و بيش از چند نفر از آنها در محل خود باقى نماندند.
خالد بنوليد كه منتظر چنين فرصتى بود با سواران خود راه دهانه را پيش گرفت و آن عده ناچيز را از بين برده و از پشت سر بمسلمين حمله نمود فراريان قريش كه از پشت جبهه صداى خالد را شنيدند مجددا مراجعت كرده و از دو طرف بر مسلمين حملات سختى بردند و چون تعداد مسلمين كم بوده و بحالت تفرقه و پراكنده جنگ ميكردند شكستى بآنها روى داده و در نتيجه متوارى گرديدند در اين جنگ حمزة بن عبد المطلب بدرجه رفيعه شهادت رسيد و جگرش را بدستور هند (مادر معاويه) از سينهاش در آوردند و آن ملعونه هم مقدارى از آنرا در دهان گرفته و جويد و از آنروز به هند جگر خوار مشهور شد خود پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از ناحيه پيشانى صدمه ديد و دندان مباركش شكست و بغير از على عليه السلام و دو نفر ديگر كسى مراقب آنحضرت نبود.
على عليه السلام با حملات حيدرانه خود گروه مشركين را از هر طرف كه به پيغمبر حمله ميآوردند پراكنده ميساخت و خود را پروانه وار بدور شمع وجود آنجناب بگردش در ميآورد.
فداكارى على عليه السلام در جنگ احد صفحه درخشانى در تاريخ زندگانى او گشود كه سطور طلائى آن با نداى جبرئيل كه ميگفت.لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على مزين گرديد .
شيخ مفيد از عكرمه او نيز از خود على عليه السلام نقل ميكند كه فرمود چون در غزوه احد مردمان از اطراف پيغمبر صلى الله عليه و آله پراكنده شدند مرا بر آنحضرت چنان بى تابى فرا گرفت كه هرگز نظير آنحالت را در خود نديده بودم پيش روى او شمشير ميزدم كه يكمرتبه برگشتم و او را نديدم با خود گفتم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه فرار نميكند و در ميان كشته شدگان هم او را نديدم و گمان كردم كه از ميان ما بآسمان بالا رفته است پس غلام شمشير را شكسته و با خود گفتم با اين شمشير براى دفاع از رسول خدا صلى الله عليه و آله آنقدر قتال ميكنم تا كشته شوم و بر آن جماعت حمله كردم آنها از جلو شمشير من گريخته و راه باز كردند كه ناگاه ديدم پيغمبر صلى الله عليه و آله بيهوش بزمين افتاده است بالاى سرش ايستادم چشمان مباركش را باز كرد و بسوى من نگريست و فرمود:اى على مردم چه كردند؟
عرض كردم يا رسول الله آنها كافر شدند و بدشمن پشت كرده و ترا وا گذاشتند پيغمبر نگاه كرد و ديد جمعى از لشگريان دشمن بسوى او مىآيند بمن فرمود يا على اينها را از من دور گردان من بدانها حمله كرده از چپ و راست شمشير زدم تا آنها فرار كرده و تار و مار شدند .پيغمبر فرمود يا على آيا مدح خود را در آسمان نميشنوى كه فرشتهاى بنام رضوان ندا ميكند :لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على؟ من اشگ شادى ريختم و خداوند سبحان را بر اين نعمت سپاسگزارى كردم.
استقامت و پايدارى على عليه السلام و چند نفر ديگر كه ثابت قدم مانده بودند موجب شد كه مشركين از مدينه چشم پوشيده و راه مكه را در پيش گرفتند.على عليه السلام با اينكه خود بشدت مجروح بود پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را از نظر دور نداشت و براى شستن دست و روى آنحضرت با سپر خود آبى تهيه كرد و چون رسول خدا دست و روى خود را شست فرمود غضب خدا بر آن قومى كه رخسار پيغمبر خود را خونين كردند.
غوغاى جنگ فرو نشست و از گروه مسلمين هفتاد نفر مقتول و بقيه نيز فرار كرده بودند و تنها قهرمان نامى اين جنگ كه افتخار فتوت را در سايه اين فداكارى بى نظير بدست آورده بود على عليه السلام بود كه چندين زخم مرد افكن به بدنمباركش اصابت كرده بود كه هر يك از آنها به تنهاى قادر بود يك مبارز نامى را از پا در آورد كثرت زخمها و جاى شمشيرها در بدن آنحضرت همه را به تعجب و حيرت انداخته بود كه يك جوان 26 ساله با تن آغشته بخون چگونه هنوز زنده مانده است ولى آنها نميدانستند كه يك روح بزرگ و قوى و يك ايمان خالص و محض در آن پيكر زخمدار وجود داشت كه آنهمه سختىها و ناملايمات را با كمال رضايت و خرسندى تحمل مينمود.
نبى اكرم بمدينه مراجعت فرمود و حضرت زهرا عليها السلام با ظرف آبى كه براى شستن صورت پدرش در دست داشت آنحضرت را استقبال كرد على عليه السلام نيز در حاليكه دستش تا بازو خون آلود بوده رسيد و ذوالفقار را بفاطمه داد و فرمود خذى هذا السيف فقد صدقنى اليومـاين شمشير را بگير كه امروز (ايمان و شجاعت) مرا تصديق نمود سپس فرمود:
أفاطم هاك السيف غير ذميم
فلست برعديد و لا بمليم
لعمرى لقد اعذرت فى نصر احمد
و طاعة رب بالعباد عليم
أميطى دماء القوم عنه فانه
سقى ال عبد الدار كأس حميم
اى فاطمه بگير اين شمشير را كه نكوهيده نيست و من ترسو و لرزان و ملامت كننده نيستم (در انجام وظيفهام كوتاهى نكردهام كه خود را ملامت كنم) ـبجان خودم سوگند در يارى پيغمبر و طاعت پروردگارى كه باعمال بندگان دانا است كوشش نمودم،خونهاى مردمان را از اين شمشير پاك كن كه اين شمشير جام مرگ را بخاندان عبد الدار (پرچمداران قريش) خورانيد .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز بفاطمه عليها السلام فرمود.
خذيه يا فاطمة فقد ادى بعلك ما عليه و قد قتل الله بسيفه صناديد قريش.
اى فاطمه بگير شمشير را كه شوهرت امروز دين خود را اداء نمود و خداوند بوسيله شمشير او بزرگان قريش را نابود ساخت. شكستى كه در اين جنگ بمسلمين رسيد در نتيجه يك بى انضباطى كوچك و عدم دقت در اجراى دستور نظامى پيغمبر صلى الله عليه و آله بود و در عين حال تجربه تلخى بدست آنها داد كه بعدها براى آنان مورد عبرت قرار گرفت و آيه شريفه نيز باين موضوع اشاره فرمايد:
و لقد صدقكم الله وعده اذ تحسونهم باذنه حتى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم من بعد ما اريكم ما تحبون منكم من يريد الدنيا و منكم من يريد الاخرة ثم صرفكم عنهم ليبتليكم و لقد عفى عنكم و الله ذو فضل على المؤمنين.
غزوه بنى نضير:
پس از پايان غزوه احد بعضى از ساكنين محلى مدينه مانند طوايف يهود بنى نضير و بنى قريظه از اين پيشامد خوشحال شده و بعضى از قبايل هم كه پيمان دوستى و يا پيمان عدم تعرض با پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بسته بودند نقض عهد نمودند.
بنابر اين چنين بنظر ميرسيد كه پيش از جنگ با قريش لازم است نفوذ و امنيت كامل را در مدينه برقرار نمود و سپس بدفع قريش پرداخت لذا در سال چهارم هجرى كه فاصله ميان غزوه احد و خندق بود مسلمين آماده قتال با بنى نضير شده و براى محاصره آنها در ربيع الاول سال مزبور از مدينه بيرون شدند.
فرمانده اين ستون اعزامى على عليه السلام بود كه با رشادت و شجاعت ويژه خود آنها را مجبور به تسليم نمود و پيمان بستند كه پيغمبر صلى الله عليه و آله از خون آنان در گذرد و آنها نيز از حومه مدينه خارج شده و بشام روند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله اين شرط را پذيرفته و دستور داد كه هر سه نفر يك شتر ببرند و اموال خود را نيز بر آن شتر بار نهند،پس از خروج بنى نضير از مدينه اموال و اراضى زراعى آنها نصيب مسلمين گرديد.اين واقعه كه پس از غزوه احد روى داد براى تحكيم موقعيت مسلمين بسيار مناسيب بوده و پيغمبر صلى الله عليه و آله با كمال قدرت و مهارت و تدبير توانست در مدت كمى نفوذ از دست رفته را جبران نمايد و بر وسعت قلمرو و اقتدار خود افزوده و دشمنان دين را منكوب سازد.
موضوعات مرتبط: امام علي عليه السلام...
وقيت بنفسى خير من وطىء الحصى و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر رسول اله الخلق اذ مكروا به فنجاه ذو الطول الكريم من المكر (على عليه السلام)
يكى از عللى كه زمينه را براى هجرت پيغمبر بمدينه آماده كرده بود انتشار اسلام در آن شهر بود ، در مواقعى كه قبايل عرب براى تجارت و غيره از مدينه بمكه ميآمدند پيغمبر با آنها ملاقات كرده و آنها را بدين اسلام دعوت مينمود و اتفاقا از اين اقدام خود نتيجه مطلوبى نيز بدست ميآورد چنانكه پس از فوت ابوطالب عدهاى از قبيله اوس كه از مدينه بمكه آمده بودند پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را ملاقات كرده و شش نفر از آنها هم بدين اسلام گيرويدند و پس از مراجعت بمدينه مردم آن شهر را بدين جديد دعوت نمودند.
پس از مدتى گروهى متجاوز از هفتاد نفر زن و مرد از مدينه بمكه آمده و بدين اسلام مشرف شدند بنابر اين دين اسلام در مدينه با سرعت پيشرفت و چون محيط مدينه از اغراض سوء قريش و از ايذاء و اذيت آنها مصون بود لذا براى انتشار اسلام مناسبتر از مكه بنظر ميرسيد و پيغمبر بعدهاى از پيروان خود دستور داد كه براى رهائى از شر مشركين مكه بمدينه مهاجرت نمايند و آنها نيز در آشكار و پنهانى بسوى مدينه رهسپار شده و از طرف اهالى آن شهر با كمال دلگرمى از مهاجرين مكه پذيرائى بعمل آمد.از طرفى خود پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نيز قلبا براى عزيمت بمدينه تمايل داشت ولى چون مأمور و سفير الهى بود اين عمل را بدون اجازه و اراده خدا نميتوانست انجام داده و محل مأموريت خود را تغيير دهد اما در اينموقع حادثهاى روى داد كه خود بخود هجرت پيغمبر را بمدينه ايجاب نمود و ميتوان آنرا علت اصلى اين مهاجرت دانست.
چون قريش از انتشار دين اسلام در مدينه و پيشرفت سريع آن در شهر مزبور و همچنين از مهاجرت عدهاى از مسلمين بدانجا آگاه شدند بيم آنرا داشتند كه دين اسلام در آن شهر قوت بگيرد و بعدا اسباب مزاحمت آنان را فراهم آورد بنا بر اين براى از بين بردن هر گونه خطرات احتمالى كه آينده آنها را تهديد ميكرد تصميم گرفتند كار را با پيغمبر صلى الله عليه و آله يكسره كنند و براى هميشه از جانب وى ايمن و آسوده باشند.
اما انجام اين كار هم بسادگى و آسانى مقدور نبود زيرا پيغمبر از خاندان عبد المطلب بود و اگر بوسيله عده معدودى از بين ميرفت مسلم بود كه آن عده جان سالم از دم شمشير جوانان هاشمى بدر نمىبردند و بطور حتم بنىهاشم بخونخواهى او قيام ميكردند پس تكليف چيست؟
سران قريش در خفا جمع شده و تشكيل كمسيونى دادند و پس از شور و بحث زياد نتيجه شورا و تصميم انجمن بدين ترتيب اعلام شد كه از هر قبيله يك نفر قهرمان شمشير زن انتخاب شود و اين عده بالاتفاق شبانه بخانه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم حمله نموده و او را در بسترش با شمشيرهاى عريان بقتل رسانند و چون بنىهاشم به تنهائى قدرت مقابله با تمام قبايل عرب را نخواهند داشت در نتيجه خون پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم لوث شده و بهدر خواهد رفت.
اين نقشه شيطانى يك تصميم قطعى و خلل ناپذيرى بود كه در پنهانى براى از بين بردن پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم طرح و اتخاذ گرديد ولى خداوند متعال همان خدائى كه در غار حرا پرتوى از جمال خود را بوجود محمد صلى الله عليه و آله و سلم انداخته و او را در نور حيرت و عظمت مستغرق كرده بود باز دل روشن و حقيقت جوى پيغمبر را از اين تصميم قريش آگاه گردانيد و اجازه داد كه شبانه ازمكه بسوى مدينه هجرت نمايد.
اما تدبيرى لازم بود تا كفار قريش از هجرت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با خبر نباشند و خانه و بستر او بدون صاحب نماند،حالا چه كسى است كه بعوض پيغمبر در آن رختخواب بخوابد و خود را طعمه شمشير مهاجمين قريش سازد؟
اينجا است كه قهرمان اين حادثه خود نمائى ميكند و ذكر اين مقدمات براى معرفى نام نامى او است اين قهرمان شير دل فقط و فقط على عليه السلام بود كه چشم روزگار نظيرش را در گذشته نديده و تا ابد هم نخواهد ديد.
پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم على را ميشناخت و بميزان ايمان و اخلاص او آگاه بود رو بسوى وى آورد و فرمود يا على دستور الهى بر اينست كه مكه را ترك گويم و بسوى مدينه هجرت كنم،اما اين هجرت يك مسافرت عادى و معمولى نيست و بايستى محرمانه و سرى باشد تا كفار قريش از آن آگاه نباشند زيرا تصميم گرفتهاند امشب مرا در بسترم بخون آغشته نمايند و براى اغفال آنها لازم است خانه و رختخواب من خالى نباشد تا آنها مرا تعقيب نكنند،فرمان الهى است كه در بستر من بخوابى تا من به پنهانى مهاجرت كنم.
هنوز سخن پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم تمام نشده بود كه على عليه السلام با جان و دل دعوت او را اجابت كرد و گفت:اطاعت ميكنم يا رسول الله و در اجراى اين امر بسيار خرسند و سپاسگزارم.
پيغمبر فرمود يا على كار بسيار خطرناكى بعهده تو گذاشته شده است زيرا رجال قريش شبانه خانه من ريخته و رختخواب مرا زير شمشيرهاى برهنه خواهند گرفت در حاليكه تو ميخواهى در آن بستر بخوابى!
پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم هر چه اعلام خطر نموده و اهميت اين امر خطر را در نظر على عليه السلام مجسم ميساخت خرسندى او بيشتر ميگشت تا بالاخره گفت يا رسول الله مگر غير از مرگ و كشته شدن چيز ديگرى هم هست؟چهسعادتى بالاتر از اين كه من بدستور الهى جان خود را در راه اشاعه دين تو فداى تو كرده باشم؟
چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم صراحت لهجه و جانفشانى على عليه السلام را در راه حق و حقيقت مشاهده كرد چشمان مباركش پر آب گرديد و با همان حال رقت و عطوفت سر و روى على را غرق بوسه ساخت و او را وداع كرد و بعزم مهاجرت مكه را ترك نمود.
على عليه السلام هم كه جوان 23 سالهاى بود جامه مخصوص پيغمبر را كه در موقع خواب به تن ميكرد پوشيد و در فراش آنحضرت دراز كشيده و منتظر وقوع حادثه پر خطرى گرديد.
صاحب فصول المهمه و كفاية الطالب و ديگران نوشتهاند كه چون على عليه السلام شبانه در بستر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم قرار گرفت خداوند عز و جل به جبرئيل و ميكائيل فرمود من شما را برادر يكديگر گردانيدم و عمر يكى از شما را طولانىتر از ديگرى قرار دادم كداميك از شما حاضر است كه زيادى عمر را بديگرى بخشد عرض كردند پروردگارا در اين امر مختاريم يا مجبور خداوند فرمود بلكه مختاريد هيچك از آندو حاضر نشد كه عمر زيادى را بديگرى بخشد،خداوند تعالى فرمود كه من ميان على ولى خود،و محمد پيغمبر اخوت و برادرى برقرار كردم و او در فراش پيغمبر خوابيده است (و بنگريد كه او چگونه) جان خود را فداى برادر كرده و زندگى ويرا بر حيات خويش ترجيح داده است بزمين نازل شويد و او را از شر دشمنانش محفوظ داريد.
پس آندو فرشته نزد على عليه السلام آمدند و جبرئيل در بالاى سرش ايستاد و ميكائيل در پائين پاى او و جبرئيل ميگفت:بخ بخ يا ابن ابيطالب من مثلك و قد باهى الله بك الملائكة (به به اى پسر ابوطالب كيست مانند تو كه خداوند تعالى بوجود تو بفرشتگان مباهات مينمايد) بارى جنگجويان قريش كه براى از بين بردن پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم در دار الندوة دور هم گرد آمده بودند از سر شب آنجا را ترك كرده و با شمشيرهاى عريان و بران خانه رسول اكرم را محاصره نمودند.
در سپيده دم كه سكوت و خاموشى بر شهر مكه حكمفرما بود خواستند تصميم شوم خود را بمرحله اجراء در آورند،بمحض ورود بداخل خانه،على عليه السلام سر از بالين خود برداشت و بانگ زد كيستيد و چه ميخواهيد؟چون رجال قريش على عليه السلام را ديدند از حيرت و وحشت سر تا پا خشك شدند و بالاخره سكوت را شكستند و گفتند محمد كجا است؟
على عليه السلام با خونسردى تمام فرمود:من نگهبان او نبودم و شما هم او را بمن نسپرده بوديد كه از من باز ميخواهيد.
يكى از مهاجمان گفت پشت و پناه محمد همين على است و خوبست على را بجاى او در خونش غوطهور سازيم!
على عليه السلام فرمود افسوس كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بمن اجازه حمله نداده و الا براى اين گستاخى شما كه پا بحريم خانه آنجناب گذاشتهايد شما را از دم شمشير ميگذرانيدم و بالاخره آنها را پراكنده ساخت و فرمود دور شويد كه شماها قومى گمراهيد و از سعادت و رستگارى بى نصيب خواهيد ماند.
قريش كه از هجرت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آگاهى يافتند به تعقيب او پرداخته و تا لب غار ثور كه رسول اكرم با ابوبكر داخل آن بودند پيش رفتند ولى خداوند آنحضرت را در پناه خود حفظ كرده و قريش را از دست يافتن باو محروم گردانيد.
در موضوع هجرت فداكارى على عليه السلام غير قابل توصيف است،يك جوان 23 ساله با آن شهامت و شجاعت و با آن دل قوى و حقيقت جو براى اشاعه دين اسلام خود را در معرض خطر و مرگ حتمى انداخت و سپر جان پيغمبر گرديد چنانكه خود آنحضرت فرمايد:
وقيت بنفسى خير من وطىء الحصى
و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر
رسول اله الخلق اذ مكروا به
فنجاه ذو الطول الكريم من المكر
با جان خود نگهداشتم بهترين كسى را كه پا بر زمين نهاده و كسى را كه بكعبه و حجر اسمعيل طواف نموده است.
رسول خداى خلق را زمانيكه (قريش) درباره او حيله نمودند (كه او را بقتل رسانند) پس خداوند صاحب فضل و كريم او را از مكر (دشمنان) نجات داد.
بپاداش اين فداكارى و جانفشانى آيه شريفه زير بر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نازل و بدينوسيله على عليه السلام مورد تقدير خداوند تعالى قرار گرفت:
و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله.
(و از مردم كسى است كه در پى خشنودى خدا جان خود را ميفروشد) و بنا بنقل مفسرين و مورخين عامه و خاصه چنين كسى فقط على عليه السلام بود.
فداكاريهاى على عليه السلام در موضوع هجرت منحصر بخوابيدن او در بستر پيغمبر نبود بلكه در غياب آنحضرت حل و فصل امور مسلمانان مكه و همچنين تأديه اماناتى كه مردم به پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم سپرده بودند بدست على عليه السلام انجام گرديد.
چند روز پس از ورود پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بمدينه (بنا بنقل بعضى آنحضرت در قبا توقف فرمود كه پس از رسيدن على عليه السلام با هم وارد مدينه شوند) على عليه السلام نيز مادر خود و دختر پيغمبر و دو زن ديگر و ضعفاى مسلمين را برداشته و راه مدينه را در پيش گرفت و پس از ورود بمدينه رسول اكرم صلى الله عليه و آله على عليه السلام را كه در اثر راه پيمائى پايش مجروح شده بود در آغوش كشيده و از شوق ديدارش گريست.
در مدينه نيز على عليه السلام همواره ملازم پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آلهبود و در سال يكم هجرى كه ميان صحابه و مهاجرين و انصار پيمان اخوت بسته شد آنحضرت على را نيز برادر خود خواند.
در سال دوم هجرى نيز يگانه دختر خود فاطمه عليها السلام را بوى تزويج كرد و فرمود:
يا على ان الله تبارك و تعالى امرنى ان ازوجك فاطمة و انى قد زوجتكها على اربعمائة مثقال فضة،فقال على قد رضيتها يا رسول الله و رضيت بذلك عن الله العظيم و رسوله الكريم ثم ان عليا خر ساجدا لله شكرا.
يا على خداوند تبارك و تعالى بمن دستور داده است كه فاطمه را بتو تزويج كنم و من او را بر چهار صد مثقال نقره بتو تزويج كردم،على عرض كرد پسنديدم او را اى رسول خدا و بدان سبب از (لطف) خداوند عظيم و رسول گراميش خرسند شدم سپس على براى سپاسگزارى (از اين موهبت) بدرگاه خدا بسجده افتاد.
و در همين سال فرمان قتال با مشركين از جانب خدا صادر شد و پيغمبر صلى الله عليه و آله مشغول جنگ با دشمنان و مخالفين خود گرديد كه عامل پيروزى در آنها وجود على عليه السلام بود و از اين پس فصل تازهاى در تاريخ زندگانى آنحضرت گشوده ميشود كه ميتوان آنرا خدمات نظامى وى ناميد و در صفحات بعد به برخى از آنها اشاره ميشود.
موضوعات مرتبط: امام علي عليه السلام...


