وارد معرکه شدی دیگر کار از کار گذشته :

یعنی چون خودت را به این کار آلوده ساختی دیگر راه بازگشتی وجود ندارد.

واسه همه ننه است واسه خودش زن بابا :

یعنی برای دیگران دلسوزی می کند در حالیکه خودش بیشتر نیازمند به دلسوزی است .

وای به روزی که بگندد نمک :

مقصود روزی است که کسی که به حال ما رسیدگی می کرده خودش مرتکب خطائی گردد که از آن براحتی نتوان گذشت .

وجود یکی است ولی شکم دوتاست :

یعنی دو نفر هر چقدر به یکدیگر نزدیک باشند و تفاهم داشته باشند باز هم از هم جدا هستند.

ورق اکنون بکلی برگشته :

یعنی اوضاع بکلی دگرگون شده است .

واسش تره هم خورد نمی کنه :

یعنی از او نمی ترسه و به حرف او اعتنائی نمی کنه .

وفا را نگهدار و سر را بده :

یعنی وفاداری زمانی معلوم می شود که حتی از جان خود در راه دوستی بگذری .

وقت نداره سرشو بخارونه :

منظور آنست که گرفتار است و به رفع کوچکترین خواست خود هم اهمیتی نمی دهد .

وقتی به غلط کردن افتاد دیگه ولش کن :

یعنی زمانیکه متوجه اشتباه خود شد دیگر او را آزاد بگذار .

 

مار خیلی از پونه خوشش میاد دم لونه شم سبز می شه !:

مواقعی گفته می شود که کسی از کسی بیزار باشد و شخص مورد تنفر مرتب خودش را بدون دلیل عزیز کند.

مار گیر را آخرش مار می کشه !:

کار شر آخرش دامن شخص شرور را می گیرد.

مار هر کجا کج بره , توی لونه خودش راست می ره !:

کنایه از اینست که هر آدم ناجور با خانواده خودش ناجور نیست  .

ماست مالی کردن !:

کنایه از پنهان کردن حقیقت است .

مال خودت را محکم نگهدار , همسایه را دزد نکن !:

در مورد اشخاص حریص و مفتخوار می گویند.

مثل کنیز ملا باقر !:

بسیار نق نق می کند و پر حرف است .

مرغ همسایه غازه !:

کالائی که در دست دیگری است همیشه عزیزتر از موقعی است که دست خود آدم است .

مرغ یه پا داره !:

یعنی کسی که سر حرف خود بهر طریق بایستد.

مرگ خوبه , اما برای همسایه !:

هر کس بلا را برای دیگری می خواهد .

مرگ یک بار , شیون یک بار !:

اگر قرار است بلائی سر من بیاید هر چه زودتر بهتر .

مسجد نساخته گدا درش ایستاده !:

زمانی که آخر شب تنها یک مغازه باز باشد و فروشنده به حسب احتیاج مشتری , گرانفروشی می کند .

موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمش بست !:

در مورد کسانی گفته می شود که خودشان را درمحفلی نمی پذیرند , معرف دیگری هم می شوند.

مادر زنت دوستت داشت :

بموقع آمدی همه چیز آماده است برای تو .

مادر عاشق بیعار است :

هر چه فرزند به مادر علاقه ای نداشته باشد ولی از مهر مادر کاسته نمی شود.

مار خفته را نمی زنند:

خفته و غافل را اذیت کردن از جوانمردی نیست .

مثل مار خوش خط و خال :

ظاهری اراسته وخوب , و باطنی زشت و پلید.

مسلمان نشنود , کافر نبیند :

سئوال و جواب شمر و یزید مشابه ورود بشام .

مغز گنجشک خورده :

زیاد حرف می زنه .

مگر شما را خانم زائیده ما را کنیز :

چرا خود را بالاتر می دانی . چرا سهم بیشتر برای خود می خواهی ؟

ما این وسط بد شده ایم :

یعنی تمام تقصیر ها متوجه ما شد د رحالیکه با هم آشتی نموده اند.

ماچت نبود موچت نبود گاز گرفتن چه بود ؟:

یعنی اگر کار خوبی نمی توانی انجام بدهی دیگر چرا سراغ کار بد می روی ؟

مار گرفتار و روزگار دراز :

از بابت دشمن خطرناک برا ی مدت طولانی خیال ما راحت است .

مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید می ترسه :

هر بدی که ان سان ببیند او را محتاط تر می کند.

مال دنیا به دنیا می ماند و بس :

چون در نهایت همه چیز به جا میماند زیاده طلبی مردود می باشد.

مثل آئینه دق است :

منظور اینکه خیلی ترسناک است.

مثل ابر سیاه میمونه :

یعنی از شدت غم و ناراحتی گریه بسیار سر داده است.

مثل باران رحمت است :

منظور آنست که بسیار بخشنده است و بدرد دیگران می رسد.

مثل پفک بادش میخوابه :

یعنی زود از قدرت می افتد.

مثل پوست خر کلفت است :

یعنی نا ملایمات کمتر در او اثر می گذارد.

مثل ترازو که دو کفه دارد , او هم دوسر است :

یعنی بین آن دو نفر شباهت کاملی وجود دارد .

مثل ترقه از جای می پرد :

یعنی خیلی زود عصبانی می شود و کاسه صبرش لبریز می گردد.

مثل خر تو گل وامونده :

یعنی نه راه پس دارد نه راه پیش در نتیجه حیران مانده که چکار کند.

مثل دو بیگانه با هم معامله کنید و مثل دو برادر با هم رفتار

و باین ترتیب هیچگاه اختلافی بین شما پیش نخواهد آمد که محتاج بداوری دیگران باشد.

مثل دهاتیها شده است :

بعلت آشنا نبودن به رسوم از ادب بوئی نبرده است .

مثل سگ پای همه را گاز می گیرد:

یعنی که رعایت آشنا و غریبه را نمی کند و همه رابه یک چشم نگاه می کند.

مثل سیب زمینی بی رگه :

کنایه از کسی است که هیچ حرفی یا عملی برای او ناخوشایند نیست .

مثل فیل همیشه باید تو سرش زد :

منظور آنست که برای حرکت احتیاج به محرک دارد.

مثل قاشق نشسته وسط حرف می دوه :

یعنی حرف مرا یکباره قطع می کند.

مثل کدو کله اش صافه :

یعنی سر بی موئی دارد و از این راه جلب توجه می کند.

مثل گربه بو می کشد:

یعنی فورآ با خبر می شود که جریان از چه قرار است .

مرده رو که رو بدن به کفنش خرابی می کند :

حد و ظرفیت هر کسی را بنا به شخصیت او باید شناخت و در نظر آورد.

مردن به عزت به که زندگانی به ذلت :

مقصود برتری کیفیت مطلوب , بر کمیت نامطلوب است .

مرگ , پیر و جوان نشناسد:

یعنی داشتن سن شرط اصلی نیست و به آن توجهی نمی شود.

مستی و راستی :

موقع زائل شدن عقل هر حرفی به زبان می آید و اسرار پنهانی فاش می گردد.

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: ضرب المثل

تاريخ : چهارشنبه ششم مهر ۱۳۹۰ | 16:34 | نویسنده : کیومرث حسنی |
.: Weblog Themes By Bia2skin :.